میگنا

ساخت وبلاگ

احمد رحیمی در گفتگو با مهر، با انتقاد از شروط گاه عجیب و غریب خانواده ها برای زوجین، گفت: برخی خانواده‌ها انگار یک مسابقه منفی را به نمایش می‌گذارند. به طور مثال خانواده‌ها یک مهریه بالا تعیین می‌کنند یا از خانواده طرف مقابل جهیزیه بالا می‌خواهند. یا ۵ یا ۶ تکه سرویس را بر عهده طرف مقابل قرار می دهند و... .

وی در ادامه گفت: این شرایط متاسفانه به فرهنگ خانواده ها، شخصیت افراد و همچنین ضعف‌های فردی و عدم شناخت بحث فردی از نیازهای یکدیگر بر می‌گردد و چشم و هم‌چشمی‌ها هم بر آن تاثیر گذاشته است.

این روانشناس به شرایط خوب برای ازدواج اشاره کرد و گفت: داشتن ثبات عاطفی، داشتن شغل ثابت، پختگی، مشخص بودن شرایط مانند وضعیت سربازی و تحصیلی از جمله این شرایط است. همچنین این شرایط باعث می شود که تفاوت‌های دو طرف کمتر شود.

رحیمی در ادامه در بحث مهریه گفت: باید این را در نظر گرفت که صحبت از اعداد و ارقام و امور محال و چیزهای عجیب و غریب مثل یک کیلو بال مگس یا بخشی از اعضای بدن اقدامی غیر منطقی است و هیچ‌گاه نمی‌تواند نشان دهنده عشق و علاقه طرفین به هم باشد.

وی همچنین تاکید کرد: بهتر است خانواده ها همان قانون مهریه را که ۱۱۰ سکه تمام بهار آزادی است در نظر بگیرند.

وی در ادامه به تشریح پدیده‌های اجتماعی و تاثیر آن بر دلایل افزایش سن ازدواج گفت: این را باید در نظر داشت که با آزادی اجتماعی و فضای تکنولوژی ارتباطات، افراد راحت تر به گفتگو می‌نشینند و میل به ازدواج کمتر شده است.

این روانشناس اضافه کرد: دلایل زیست محیطی، روان شناختی، ضعف های شغلی، ناپایداری و تعدیل نیرو، عدم تناسب شغل با تجربه و تخصص فرد و همچنین عدم شناخت مهارت‌های زندگی از دلایل دیگر ازدواج نکردن یا طلاق است.

رحیمی بحث سن را نیز در افزایش طلاق دخیل دانست و گفت: ازدواج افراد در سنین پایین در جامعه شهری یک ازدواج پرخطر است به خصوص وقتی تفاوت سنی بین زوجین کمتر از یک سال باشد بر احتمال خطر طلاق می‌افزاید.

وی ادامه داد: همچنین در کنار همه اینها دخالت های خانواده ها و سطح سواد والدین می تواند واقعیت تلخ طلاق را به بار بیاورد.

این مشاور خانواده یادآور شد: تضاد فرهنگی، تفاوت مذهبی، نداشتن شغل پایدار، صرفاً فقط نیاز جنسی، انعطاف نداشتن خانواده ها و شخصیت والدین از دیگر مواردی است که در زمان ازدواج باید مورد توجه قرار گیرد.

وی مشاوره پیش از ازدواج را راهکاری برای تداوم زندگی عنوان کرد و افزود: روایت عشق درست از جایی شروع می شود که شرایط گفته شده در نظر گرفته شود و افراد در این زمان می توانند به مراکز مشاوره ازدواج مراجعه کرده و در آنجا آنالیز شخصیتی شوند.

رحیمی در پایان تصریح کرد: زمانی که آموزش ضمن ازدواج ضعیف و جامعه پذیری و مشارکت اجتماعی ضعیف و افراد هنوز در نیازهای اولیه خود درگیر باشند و به قولی به پختگی نرسیده باشند، و از سوی دیگر چشم و هم چشمی ها جای این آموزش‌ها را بگیرد، شاهد افزایش طلاق خواهیم بود.

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 252 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 21:06

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 265 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 18:11

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 288 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 18:11

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 226 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 18:11

به گزارش مهر علی اصغر فانی در جلسه مشترک با علی مویدی قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر که با حضور معاونان، مدیران کل و مشاوران هر دو نهاد در وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، گفت: کار مبارزه با مواد مخدر، بسیار مهم است و این وزارتخانه معتقد است که باید با این معضل برخورد کرد و ما با اعتقاد به این مبارزه می پردازیم.

وی افزود: علی رغم اینکه این وزارتخانه پرمخاطب ترین دستگاه کشور است اما تربیت مختص یک سازمان نیست، بلکه باید با کمک دستگاه های دولتی و غیر دولتی و مشارکت مدیران، معاونین، مشاوران، اولیاء و مربیان و دانش آموزان با پدیده شوم مواد مخدر مقابله کرد.

وزیر آموزش و پرورش در ادامه خواستار همکاری های دو نهاد در حوزه پیشگیری از اعتیاد شد و ادامه داد: کودکان و نوجوانان از یکدیگر حرف‌شنوی دارند، لذا باید تشکل های دانش آموزی را در این حوزه فعال کرد.

فانی بیان داشت: ٥٠٠ هزار دانش آموز سفیر سلامت در کشور داریم، آنان سفیران سلامت و بازوان کمکی به بخش بهداشت و سلامت آموزش و پرورش محسوب می شوند که می توان آنان را در حوزه پیشگیری از اعتیاد نیز وارد و تقویت کرد.

وی در ادامه بر ایجاد حس مشارکت جویی معلمان مدارس نسبت به موضوع پیشگیری از اعتیاد تاکید کرد و افزود: در این‌صورت به هدف مورد نظر در حوزه پیشگیری از اعتیاد خواهیم رسید.

وی در ادامه تاکید کرد: وزارتخانه متبوعش آماده همه گونه همکاری در زمینه پیشگیری از اعتیاد است.

بودجه پیشگیری از اعتیاد وزارت آموزش و پرورش در حد مقدورات افزایش می‌یابد

همچنین علی مویدی قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه بامواد مخدر از اقدامات ارزنده وزارت آموزش و پرورش به ویژه در ٦ ماهه گذشته برای گسترش پوشش پیشگیری از اعتیاد قدردانی کرد و خواستار ارتقاء سیستم و تشکیلات مناسب تر در این وزارتخانه برای امر مبارزه شد.

وی در ادامه به افزایش بودجه آموزش و پرورش در حد مقدورات ستاد اشاره داشت و افزود: وزارت آموزش و پرورش از دستگاه های کلیدی امر مبارزه با مواد مخدر است.

قائم مقام دبیرکل ستاد در ادامه به ایجاد جریان سازی تنفر از مواد مخدر در قالب برگزاری یک کارگاه برای فرمانداران سراسر کشور اشاره کرد و گفت: این حرکت اقدامی موثر در جهت شناخت مسئولان از مواد مخدر و عوارض ناشی از آن بود و در نظر داریم با حضور در همایش ها و تجمعات بزرگ وزارت آموزش و پرورش، مباحث این حوزه را مطرح کرده تا عزیزان این وزارتخانه نیز جدی تر از گذشته مبارزه با اعتیاد را دغدغه خود بدانند.

پرویز افشار معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز با اشاره به افزایش بودجه پیشگیری وزارت آموزش و پرورش بر تولید کتابچه برای تمامی معلمان در جهت توسعه پوشش پیشگیری از اعتیاد تاکید کرد.

وی در ادامه گفت: تشکل‌ها و نهادهای مهمی مانند انجمن اولیاء و مربیان، مجلس دانش آموزی، بسیج دانش آموزی، جمعیت جوانان هلال احمر، همیاران سلامت دانش ?آموزی از جمله ظرفیت های مهمی هستند که می بایست به نحو شایسته استفاده کرد.

افشار همچنین بر تداوم اجرای فعالیت‌های مهمی مانند آموزش پیشگیری از اعتیاد در مقطع دوم متوسطه به همراه والدین و مربیان، غربالگری و مداخله زودرس در سنین پیش‌دبستانی و دو سال اول ابتدایی تاکید کرد.

کلمات کليدی: علی اصغر فانی،دانش آموز سفیر سلامت،ستاد مبارزه با مواد مخدر

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 225 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 13:24

Sugar/شکر

خود واژه شکر در زبان فارسی از زبان سنسکریت ریشه گرفته بعدها از زبان فارسی به عربی با عنوان«سکر»  و از عربی به اروپا و بعد به زبان انگلیسی راه پیدا کرده است.

Orange/نارنگ

این کلمه در زبان انگلیسی که معنی پرتقال و رنگ نارنجی می دهد قبل از اینکه به این زبان راه پیدا کند از کلمه نارنج در عربی و نارنگ یا همان نارنگی خودمان در فارسی گرفته شده است که ریشه آن در زبان سنسکریت است.

Candy/قند

تلفظ کلمه candyیا همان شکلات انگلیسی  را اگر در نظر بگیرید آن هم با احتساب اینکه در زبان انگلیسی تلفظ حرف قاف کار چندان راحتی به نظر نمی آید از کَندی گفتن هم می شود به نزدیکی تلفظ آن با اصل کلمه «قندی»در فارسی که معنای چیزهای شیرین را می دهد پی برد.

Lemon/لیمو

این میوه از قرن ۱۵میلادی به انگلستان وارد شده اما قبل از آن،کلمه لیمو در زبان های دیگری مثل ایتالیایی، فرانسوی ،اسپانیایی هم ورود کرده، طبق اطلاعات موجود  ریشه آن از زبان فارسی گرفته شده است و از آنجا به جاهای دیگر راه پیدا کرده است. برای همین از این به بعد  وقتی کافی شاپ می رویم  و می خواهیم به جای سفارش دادن شربت آبلیمو با لهجه غلیظ لیموناد سفارش دهیم زیاد هوای خارجی بودن برمان ندارد چون این واژه از بن  یک واژه خودمانی است.

Sandal/صندل

خیلی هایمان وقتی می خواهیم از جایگزین صندل به جای واژه دمپایی استفاه کنیم تا بلکه با این جایگزینی شکل وشمایل و شخصیت بیشتری به پاپوشمان ببخشیم تصورمان این است که صندل یکی از همان واژه های فرنگی است که از کشورهای دور و بر به زبانمان ورود پیدا کرده است. خواستیم بگوییم در حین استفاده از این واژه اصلا خودتان را برای استفاده از یک واژه خارجی  سرزنش نکنید چون صندل یک واژه کاملا پارسی است که بعد از صدور به یک زبان خارجی هنوز هم اصالت آریایی خودش را حفظ کرده است.

Kiosk/کوشک

کیوسک یا دکه جفتش برای ما فرقی نمی کند  هر دو فارسی اند. چون کیوسک جزو کلمه هایی است که ریشه ایرانی دارد و از کلمه«کوشک»در زبان فارسی  یا در فارسی میانه از «گوشه»گرفته شده است.کلمه کوشک در معماری ایرانی به اتاقک هایی گفته می شده است که در مکان های عمومی قرار می گرفتند و  فروشنده کالا یا ارائه دهنده اطلاعات در آن قرار می گرفته و مشغول خدمات رسانی می شده است. کوشک کلمه ای است که از زبان فارسی به اروپا رفته و بعد از گشت و گذار و تغییرات صورت گرفته مجددا با تلفظ«کیوسک»به آغوش وطن بازگشته است.

Bazaar/بازار

این کلمه هم دیگر ساختار و تلفظش به گونه ای است که  احتیاجی به  معرفی یا شرح و بسط ندارد. این کلمه از زبان پهلوی گرفته شده. علاوه بر ایران در مناطقی همچون بخش هایی از خاورمیانه،آفریقا و اروپا از کلمه بازار در زبانشان استفاده می کنند.که اصل تلفظ خود بازار«وازار» در زبان فارسی میانه و«واچار» در فارسی باستان بوده است.

Pajamas/پا جامه

حکایت این کلمه هم مثل صندل است اینکه خیلی موقع ها برای شخصیت دادن به شلوارهای راحتی در منزلمان  به جای استفاده از کلمه زیر شلواری از پیژامه استفاده می کنیم و باز خیال می کنیم که از یک واژه انگلیسی استفاده کرده ایم  در حالی که از اساس کلمه پیژامه یک واژه فارسی است.ماجرای این کلمه به این شکل است که واژه«پا جامه»بعد از اینکه از زبان ما به زبان انگلیسی و فرانسوی راه پیدا کرد تلفظش از«پاجامه» به «پیژامه»تغیر پیدا کرد و مجددا با همین تلفظ جدید به زبان فارسی برگشت.

Jungle/جنگل

کلمه جنگل جزو کلمه هایی است که  ریشه آن از  زبان سنسکریت که زبان قدیم آریاییان بوده گرفته و  نسل به نسل منتقل و از آن به زبان های دیگر صادر شده است.

Chemical/کیمیا

این واژه هم از کلمه کیمیا در زبان فارسی گرفته شده است. با اینکه خاستگاه کلمه کیمیا از بین النهرین و هند بوده  و حتی برخی ریشه آن را متعلق به یونان باستان هم می دانند اما چیزی که درباره کیمیا وجود دارد اینجاست که دانش کیمیا از ایران برخاسته و بعد از آن و از راه سرزمین های عربی به اروپا راه پیدا کرده  و  حتی علاوه بر زبان انگلیسی، کلمه شیمی در فارسی را فرانسوی شده خود واژه کیمیا می دانند.

Devil/دیو

Devilدر انگلیسی یا همان شیطان به زبان خودمان طبق گفته برخی از کارشناسان ریشه در زبان اوستایی دارد و از واژه دیو در زبان فارسی باستان گرفته شده است.

Caravansary/caravan/کاروانسرا

سراپای این دوکلمه هم کاملا داد می زنند که واژه هایی وطنی هستند که هر دو کلمه کاروان و کاروانسرا کلماتی اند که از زبان پهلوی برگرفته شده اند.

Saffron/زعفران

کلمه زعفران هم یکی دیگر از همین کلمه های صادراتی است که با توجه به سابقه ایران در کشت زعفران از زمان های قدیم،  استفاده نشدنش در زبان های دیگر جای تعجب داشت.

Nav ناو: واژه ایرانی به معنی کشتی است و ازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

 

Caravan/کاروان

Arch/قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به معنای مرکز قلب وحتی قوس به کار رفته اند .  واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreology (قوس شناسی وسپس معماری )  گرفته شده است.

King/ پادشاه : این واژه انگلیسی و  Konig آلمانی و  واژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی از ریشه Kay پهلوی وKavi اوستایی است. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد بااین ریشه ها قرابت دارند. به این کلمات دقت کنید تا پی به شباهت آنها ببرید.   کی – کیان Kikg- Kigam KONIG- خان – خنتما – کان.

dinar دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. (دَریک ) نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کار می برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشه Darik بعدا به صورت Dram ودراخما Drachmaدر زبان یونانی وانگلیسی درآمده است.

better/best از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.

Pepper این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به شکلPiper درلاتین Poivre درفرانسه peppe ایتالیا و پیری دریونانی است.

Spinach/اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا در انگلیسی و فرانسه Spinach ودرزبان های دیگر اروپایی کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسی است .

Candy کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکر واژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکردرایران که به اعتراف عمومی ریشه آن ایرانی وفارسی است کلمه قند به همین نام به وجود آمد کم وبیش ریشه های مشابهی مثل کندو را درزبان فارسی می یابیم. یکی از واژه های انگلیسی که ریشه مشابهی با قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). زیرا شیرینی ولذت دراین واژه با کلمه قند سنجیده شده است. به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت درزمان قدملباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده و بدین گونه واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

sugar به معنی شکر نه تنها در فارسی بلکه در عربی (سُکَّــر) و در همه ی زبان های جهان وارد شده است.

Nuphar نیلوفر زردNenophar- نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگر اروپا ازجمله فرانسه – یونانی و نیز در ترکی دیده می شود.

Orange نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج و پرتقال اطلاق می شده اند درفرانسه Orang در ژاپنی Orenzi ودرزبان های ترکی ،کردی ، آسوری وبسیاری اززبان های دیگر دنیا وارد شده است.

: درزبان انگلیسی Zenzero ایتالیایی.

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 283 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 13:24

کمترین میزان طلاق و کمترین خانوارهای تک فرزند در این دو استان کشور

روزبه کردونی در گفتگو با مهر با اشاره به اینکه در طی چند دهه گذشته نهاد خانواده تغییرات چشمگیری داشته است تاکید کرد: شناخت تغییرات نگرشی در خانواده ایرانی، گامی است در جهت شناخت جامعه، و وقوع تغییرات ساختاری در آن و بدین منظور بررسی و ارزیابی روند تحولات نهاد خانواده می تواند به درک دقیق و صحیح مسائل اجتماعی و صدور راهکارهای مناسب و عملی از سوی سیاست گذاران منجر شود.

وی در ادامه توضیح داد: بر این اساس مطالعه شاخص های ازدواج و طلاق در کشور بر اساس آمار و اطلاعات منتشر شده در سازمان ثبت احوال کشور دردستور کار دفتر امورآسیب های اجتماعی قرار گرفت.

کردونی در ادامه گفت: نسبت طلاق به ازدواج در طی دو دهه گذشته روند رو به رشدی را داشته است. عده ای از متخصصین در تبیین طلاق محرومیت اقتصادی را یک عامل اصلی و مهم می دانند با این استدلال که محرومیت اقتصادی تعاملات مثبت زوجین را کاهش می دهد و آنها را به سوی طلاق سوق می دهد.

استانهای با بیشترین درآمد سرانه بیشترین نسبت طلاق به ازدواج را دارند

به گفته وی این در حالی است که بر اساس مطالعات انجام شده در دفتر امور آسیب های اجتماعی، استان هایی چون تهران، البرز و اصفهان که بیشترین درآمد سرانه را به خود اختصاص داده اند، با بالاترین نرخ طلاق مواجه هستند. در واقع استان هایی که بیشترین درآمد سرانه را دارند، بیشترین نسبت طلاق به ازدواج را دارا هستند.

این مسئول در وزارت رفاه گفت: همچنین استان هایی که بیشترین درصد جمعیت زیر خط فقر شهری و روستایی را در خود جای داده اند و به عبارتی فقیرترین استان های کشور محسوب می شوند مانند سیستان و بلوچستان، ایلام با کمترین نسبت طلاق به ازدواج در کشور مواجه هستند.(در واقع در ۴۰ درصد موارد استان هایی که کمترین نسبت طلاق به ازدواج را دارا هستند، بیشترین درصد جمعیت زیر خط فقر را در خود اختصاص داده اند.)

مشکلات اقتصادی تنها متغیر اثرگذار در طلاق نیست

وی اظهار داشت: نکته جالب توجه دیگر آن است که استان هایی که از نظر شاخص رفاه سن بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده اند، بیشترین نسبت طلاق را دارا هستند. این شواهد آماری بیانگر آن است که مشکلات اقتصادی اعم از فقر و نابرابری نمی تواند تنها متغیر اثرگذار در مسائل مربوط به طلاق باشد.

 کردونی در ادامه توضیح داد: همچنین بررسی مطالعات آماری در خصوص وقوع ازدواج نشان می دهد استان هایی که شاهد کمترین نرخ ازدواج در کشور هستند مانند استان تهران، البرز و اصفهان، که از بیشترین درآمد سرانه در کشور برخوردار هستند. به علاوه استان هایی که بالاترین رتبه را در شاخص رفاه سن دارند پایین ترین نرخ ازدواج را به خود اختصاص داده اند. به عبارت دیگر بر اساس این شواهد آماری، این فرضیه که صرف مشکلات اقتصادی و فقر و نابرابری عامل اصلی در وقوع طلاق است، در معرض شبهه و تردید قرار می گیرد.

مدیر کل دفتر امورآسیب های اجتماعی وزارت رفاه همچنین در مورد گرایش به فرزند آوری در خانواده ها نیز عنوان کرد : در حال حاضر کاهش گرایش به فرزندآوری و تمایل به تک فرزندی به فهرست مسائل اجتماعی کشور پیوسته است که نیازمند بررسی های دقیق و اتخاذ راه حل های نوین است.

رشد بالای ۱۳ درصدی خانوارهای تک فرزندی در کشور

به گفته وی، مطالعات صورت گرفته حکایت از این مهم دارد که با توجه به اینکه درصد جمعیت زیر خط فقر در استان های کشور روند متفاوتی را داشته است، در بین تمامی استان های کشور شاهد رشد بالای ۱۳ درصد خانوارهای تک فرزندی هستیم.

بیشترین خانواده های تک فرزند در استانهایی با شاخص رفاه بالا

کردونی افزود: همچنین بیشترین توزیع خانوارهای تک فرزند در کشور در بین استان هایی جای دارد که از کمترین درصد جمعیت زیر خط فقر برخوردار هستند و نیز استان هایی که از بالاترین رتبه شاخص رفاه سن برخوردار است.

کمترین طلاق و کمترین خانوارهای تک فرزند در ایلام و سیستان و بلوچستان

کردونی ادامه داد: همچنین طبق بررسی های انجام شده در استان هایی مانند تهران، البرز، گیلان و مازندران که استان هایی با بالاترین نسبت طلاق به ازدواج در کشور محسوب می شوند، نسبت خانوارهای تک فرزند به کل خانوارها در این استان ها قابل ملاحظه است و استان هایی چون ایلام و سیستان و بلوچستان که رتبه اول و دوم را در پایین ترین نسبت طلاق به ازدواج در کشور به خود اختصاص داده اند، کمترین نسبت خانوارهای تک فرزند را دارا هستند.

وی گفت: در واقع شاید این «هم تغییری» بین تک فرزندی و نسبت طلاق در استان های کشور به این مهم اشاره داشته باشد که سبک زندگی و تغییرات نگرشی بر نهاد خانواده اثرگذار است. «منظور از سبک زندگی، الگوی ذهنی و رفتاری پذیرفته شده توسط افراد جامعه است. این الگو چنان حایز اهمتی است که می تواند به تدریج در مناسبات و تعاملات اجتماعی تقویت شود تا جایی که ان رفتار یا مجموعه ای از رفتارها در زندگی فرهنگی به گونه ای مورد استقبال واقع شود که بتوان آن را هنجار اجتماعی غالب نامید.»

مدیر کل دفتر امور آسیبهای وزارت رفاه در پایان اظهار داشت: در مجموع باید به این نکته تاکید داشت که لزوماً رفع فقر و کاهش مشکلات اقتصادی و افزایش سطح رفاه سن عامل اثرگذاری قطعی بر کاهش طلاق، افزایش ازدواج و همچنین افزایش باروری و تشویق زوج های ایرانی به فرزندآوری نمی تواند باشد.

کلمات کليدی: طلاق،سبک زندگی،روزبه کردونی،خانوارهای تک فرزند،ایلام،سیستان و بلوچستان

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 257 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 13:24

به گزارش میگنا علیرضا کمرئی مدیر کل پیشین آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران امروز (چهارشنبه 30 تیرماه) جایگزین اسفندیار چهاربند شد.

کمرئی دارای مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی است. وی درکارنامه خود سوابقی همچون سرپرستی آموزش وپرورش شهرستان رباط کریم، معاونت آموزش عمومی و متوسطه آموزش وپرورش شهرستان رباط کریم، رئیس آموزش وپرورش منطقه فشافویه و رئیس آموزش وپرورش ناحیه بوستان وگلستان را دارد.
-
عصر امروز آيين تكريم و معارفه مديركل آموزش و پرورش شهر تهران با حضور وزير آموزش و پرورش و مديران مناطق 19 گانه شهر تهران برگزار شد.
تصویر متن حکم وزیر :


انتصاب چهاربند رئيس جدید مركز برنامه ريزي منابع انساني وفناوري اطلاعات
همچنین عصر امروز طي حكمي از سوي وزير آموزش و پرورش، اسفندیارچهاربند به سمت رئيس مركز برنامه ريزي منابع انساني و فناوري اطلاعات وزارت آموزش و پرورش منصوب شد. و جایگزین سلیمی جهرمی شد.
چهاربند از 12 آبان 92 مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران بود . وی نیز دارای فوق لیسانس مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی است و از سال 1360 به استخدام آموزش و پرورش در آمده است.
-

شنیده می‌شود جایگزین علیرضا کمرئی در آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران، «حسین سنجری» معاون برنامه ریزی آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران خواهد بود.

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 246 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 5:24

بسیاری از بیماران مبتلا به اوتیسم ضریب هوشی بالایی دارند

کد مطلب: 37698

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۴

رییس پنجمین سمینار کشوری مشاوره های ژنتیکی و نقش آن در پیشگیری از معلولیت ها گفت: بسیاری از بیماران مبتلا به اوتیسم از ضریب هوشی بالایی برخوردار هستند و حتی برخی از آنان وارد دانشگاه ها می شوند.

بسیاری از بیماران مبتلا به اوتیسم ضریب هوشی بالایی دارند

به گزارش ایرنا از دبیرخانه پنجمین سمینار کشوری مشاوره های ژنتیکی و نقش آن در پیشگیری از معلولیت ها، دکتر مینو رفیعی با بیان این که اکثر بیماران اوتیسمی در رشته هایی مانند موسیقی استعداد خوبی دارند، این بیماری را یک اختلال شایع ژنتیکی در کشور دانست و توضیح داد: علت شیوع اوتیسم افزایش شمار مبتلایان نیست بلکه ارتقای روش های تشخیصی را می توان عامل این مساله دانست.
مدیر کل دفتر پیشگیری از معلولیت های سازمان بهزیستی کشور با بیان این که عامل اصلی ابتلا به اوتیسم شناسایی نشده است، اظهار کرد: اما نتایج مطالعات ژنتیکی بودن این بیماری را به اثبات رسانده اند، هر چند بررسی ها باید ادامه داشته باشد تا علت دقیق و چگونگی ژنتیکی بودن این بیماری شناخته شود.
رفیعی در ادامه افزود: اوتیسم یک اختلال ذهنی است که مبتلایان نمی توانند با محیط خارج، اطرافیان و خانواده ارتباط برقرار کنند اما این در حالی است که بسیاری از مبتلایان دارای ضریب هوشی بالایی هستند و حتی برخی از آنها به دانشگاه ورود پیدا می کنند.
رییس پنجمین سمینار کشوری مشاوره های ژنتیکی و نقش آن در پیشگیری از معلولیت ها ادامه داد: تشخیص اوتیسم بالینی است به همین دلیل در دوران جنینی قابل تشخیص نیست و زمانی که کودک وارد دو سالگی می شود این بیماری به تدریج و با علائم نبود برقراری با محیط خارج خود را نشان می دهد.
وی گفت: والدین نقش بسزایی در بهبود زندگی و توانبخشی کودکان مبتلا به اوتیسم دارند و هر چه میزان آموزش خود را ارتقا دهند این کودکان بهتر زندگی می کنند.
اظهار کرد: در این سمینار تازه های هموتولوژی و اوتیسم به شرکت کنندگان شامل مشاوران ژنتیک، متخصصان زنان، داخلی و ... ارائه خواهد شد.
پنجمین سمینار کشوری مشاوره های ژنتیکی و نقش آن در پیشگیری از معلولیت ها 20 و 21مرداد ماه سال جاری در تهران در مرکز همایش های رازی با 10 امتیاز بازآموزی برگزار می شود .

 

 

کلمات کليدی: سمینار کشوری،مشاوره های ژنتیکی،نقش آن در پیشگیری از معلولیت ها

Share/Save/Bookmark

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 259 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 22:02

به گزارش ميگنا از سوي هيات نظارت بر انتخابات نتيجه نهايي انتخابات شوراي مركزي و هيات بازرسان سازمان نظام روان شناسی و مشاوره كه در تاريخ 95/04/25 برگزار شده بود به شرح ذيل اعلام شد:

 

اسامی روان شناسان

 

دکترعباسعلی اللهیاری2098
دکتر غلامعلی افروز1403
دکتر حسن پاشا شریفی1311
دکتر محمد حاتمی1230
دکتر فریبرز درتاج1135
دکتر محمد علی بشارت1051

 

اسامی مشاوران

 

دکتر شکوه نوابی نژاد2020
دکتر باقر ثنایی ذاکر1578
دکترعبداله شفیع آبادی1566
دکتر سیمین حسینیان1198
دکتر بهروز بیرشک1094

 

اسامی بازرسان

 

دکتر جواد خلعتبری1137
دکتر ناصر صبحی قراملکی1074
دکتر علیرضا آقایوسفی1002

 

 

کلمات کليدی: انتخابات سازمان نظام روانشناسي،انتخابات سازمان،،انتخابات دومين دوره شوراهاي استاني،سازمان نظام روان شناسي و مشاوره

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 276 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 22:02

به گزارش رویترز، تحقیقات ارایه شده در کنفرانس بین المللی ایدز در دوربان، آفریقای جنوبی، نشان می دهد درمان سریع ویروس HIV احتمال انتقال آن به افراد دیگر را به شدت کاهش می دهد و این اثر محافظتی برای مدت زمان طولانی ماندگار است.

این مطالعه نشان می دهد اگر ویروس HIV قبل از تبدیل شدن به AIDS با داروهای ضد ویروسی درمان و کنترل شود، احتمال سرایت آن به دیگران 93 درصد کاهش می یابد. HIV نوعی ویروس نقص ایمنی است که سبب عفونت سلول های سیستم ایمنی و اختلال در عملکرد آنان می شود.

با پیشرفت عفونت، سیستم ایمنی ضعیف تر می شود و در نهایت به سندرم نقص ایمنی پیشرفته (AIDS) منجر می شود. 10 تا 15 سال طول می کشد تا فرد آلوده به ویروس HIV به ایدز مبتلا شود. هیچ درمانی برای این بیماری کشنده وجود ندارد و داروهای ضد ویروسی فقط قادرند که روند سرعت بیماری را کند کنند.

سازمان جهانی بهداشت در سال 2015 میلادی بر ضرورت درمان سریع HIV با داروهای ضد ویروسی تاکید کرد.
بر اساس این گزارش سالانه حدود دو میلیون مورد جدید به آمار مبتلایان به ایدز اضافه می شود.نتایج این تحقیقات در نشریه آنلاین New England Joual of Medicine منتشر شده است.

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 240 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 22:02

صدایی که در ذهن گیر می کند

کرم گوش 'ear worm' که در حوزه علوم شناختی از آن تحت عنوان 'تصویرسازی ذهنی آهنگین خودآیند' و یا 'خارش ذهن' یاد می شود، به حالتی گفته می شود که طی آن آهنگ و صدایی خود به خود به ذهن می آید و فرد در تصور خود آن را می شنود.
این تصویرسازی ذهنی در واقع عبارت است از یک تصور موسیقیایی غیرارادی تجربی که طی آن یک صدای موزون بدون کنترل ارادی به ذهن خطور می کند و همین طور تکرار می شود.
همه افراد مدتی در طول روز درگیر افکار عمدتا غیرهوشیارانه هستند و در واقع، مواجهه با موقعیت های شناختی غیرارادی و خود به خودی، یک رخداد شایع در زندگی روزمره است.
مساله تصویرسازی آهنگین خودآیند از دغدغه های ذهنی بسیاری از هنرمندان و موسیقیدان ها نیز بوده است؛ گفته می شود موتسارت موسیقیدان بزرگ نیز از این مشکل رنج می برد و همیشه قصد داشت که کرم گوش خود را به طور کامل در قاب تصویر موسیقیایی درآورد که هیچگاه موفق نشد.
نویسندگان مشهوری مانند مارک توین و آرتور سی کلارک نیز در این مورد داستان هایی نوشته اند. توین، نویسنده قرن نوزدهم در داستان 'کابوس ادبی'، شرح حال نویسنده ای را به تصویر می کشد که روزی به این اختلال مبتلا می شود و افکارش باز می ماند و در نهایت این مشکل را مانند یک بیماری به دوست خود منتقل می کند.
کلارک نیز در اوایل نیمه دوم قرن بیستم یک داستان علمی تخیلی نوشت که در آن دانشمندی تلاش می کند یک ملودی را تصویر کند تا از طریق تناسب هارمونی آن با ریتم جریان الکتریکی مغز، تا ابد در ذهن شنوندگان تکرار شود. در داستان کلارک، این دانشمند موفق می شود اما در پایان کار دچار بهت زدگی و روان گسیختگی (کاتاتونی) کامل می شود.

** شیوع 92 درصدی کرم گوش
تصور موسیقیایی که در روان شناسی از آن به عنوان کرم گوش و در علوم شناختی به عنوان خارش ذهن یاد می شود، نوع منحصر به فردی از این واقعیت های شناختی خود به خودی است که شیوع زیادی دارد.
دکتر پیمان حسنی ابهریان دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی در خصوص گستردگی شیوع این تجربه گفت که حدود 92 درصد افراد حداقل یک بار در هفته این تجربه را احساس می کنند، 33 درصد به صورت روزانه و 26 درصد روزی چند بار درگیر آن هستند.
ابهریان در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا، از کرم گوش به عنوان یک تجربه یاد کرد و گفت: این مشکل را می توان با اختلال وزوز گوش (تنیتوس) مقایسه کرد که برخی از افراد در طول زندگی آن را تجربه می کنند؛ در هر دو مورد شدت احساس صدا، مدت زمان آن و دفعات تکرار متفاوت است اما آنچه به عنوان عامل آزاردهندگی یا ناخوشایندی این مشکلات مطرح است، کاملا شخصی بوده و به برداشت فرد از این موقعیت درونی برمی گردد.
وی افزود: در واقع ممکن است فردی که وزوز گوش شدید دارد، چندان از این حالت ناراحت نباشد اما فرد دیگری که وزوزی با شدت بسیار کمتر دارد، نسبت به آن احساس آزردگی و ناخوشنودی بسیار بیشتری داشته باشد.
وی توضیح داد: تجربه خارش شناختی، خارش ذهن یا همان کرم گوش نیز کاملا از این قانون پیروی کرده و در بسیاری از افراد ممکن است که نه تنها ناخوشایند نبوده بلکه خاطره انگیز و لذت بخش نیز باشد. اما در برخی دیگر ممکن است ناخوشایند و آزاردهنده باشد؛ بنابراین بهتر است که به جای اختلال با عنوان 'تجربه' یا 'پدیده شناختی' از آن یاد شود.

** عوامل بروز کرم گوش
متخصص علوم اعصاب شناختی و عضو پژوهشگاه علوم شناختی در مورد عوامل بروز کرم گوش گفت: این تجربه عوامل متعددی از جمله عوامل شناختی، مغزی و حافظه ای دارد.

* عوامل شناختی
ابهریان توضیح داد: این تجربه یک پدیده شناختی است که چهار عامل اصلی شناختی از جمله مواجهه با موسیقی، آغازگرهای حافظه ای، وضعیت خلقی عاطفی و پایین بودن موقعیت توجهی در آن دخالت دارند.
وی افزود: این پدیده در واقع به خاطرآوری و یا بازیابی غیرارادی حافظه است که با خاطرات شخصی و مفهومی ارتباط دارد.

* عوامل مغزی
به گفته ابهریان، از لحاظ مغزی سه سیستم مغزی اصلی در این پدیده دخالت دارند که عبارتند از سیستم حافظه، سیستم خلقی عاطفی و وضعیت توجهی که بر این مبنا عوامل موثر در این تجربه را می توان در این سه گروه تقسیم بندی کرد.
وی در مورد وضعیت خلقی و عاطفی درگیر و موثر در این تجربه اظهار کرد: عواملی همچون غم، شادی، اضطراب و استرس، تعجب و شگفتی و دیگر وضعیت های هیجانی و انگیزشی می توانند در بازیابی خاطرات موسیقیایی موثر باشند.
ابهریان گفت: در خصوص حوزه یا وضعیت توجهی نیز، موقعیت های افت و پائین بودن توجه همچون رویا، خواب آلودگی و خستگی ذهنی با بروز این تجربه ارتباط نزدیکی دارند.

* عوامل حافظه ای
دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی، در مورد توضیح عوامل حافظه ای در بروز این تجربه نیز خاطرنشان کرد: عوامل مرتبط با حافظه که در درک این تجربه دخالت دارند، عبارت از مواجهه اخیر با موسیقی خودآیند، مواجهه مکرر با موسیقی خودآیند و یادآورهای موسیقی خودآیند همچون افراد و اشخاص، موقعیت ها و مکان ها، واژه ها و مفاهیم و ریتم ها و اصوات هستند.
ابهریان افزود: در واقع یک فرد می تواند با رویارویی با افرادی خاص، موقعیت های زمانی یا مکانی یادآور این تجربه، شنیدن نقاط مرتبط با آن موسیقی یا مفاهیم مرتبط با آن و یا حتی بخش کوتاهی از ریتم یا صوت مرتبط با آن آهنگ، تمامی آهنگ را به طور ناخواسته و خودآیند در ذهن خود تصور کند.

* عوامل خارجی
عضو پژوهشگاه علوم شناختی عوامل خارجی را نیز در بروز این تجربه ذهنی شناختی موثر دانست و گفت: از عوامل خارجی مرتبط با این تجربه می توان به نوع موسیقی اشاره کرد؛ یک موزیک خودآیند خصوصی معمولا در موقعیت های خصوصی همچون خودروی شخصی یا یک مناسبت شخصی مانند جشن تولد تجربه می شود. همچنین یک موزیک خودآیند عمومی اغلب در موقعیت ها و مکان های عمومی همچون فروشگاه ها، رستوران ها یا ورزشگاه ها به ذهن می آیند.
ابهریان اظهار کرد: خاطره خودآیند یک موزیک زنده با موزیک زنده و موسیقی شنیده شده از رادیو و تلویزیون و یا با آغازگرهایی از همان جنس تحریک شده و به ذهن می آیند.

** روش های درمانی
همانطور که اشاره شد؛ این مساله یک پدیده شناختی خودآیند است و از آنجا که می تواند آزاردهنده و ناخوشایند باشد، در برخی موارد یک اختلال شناختی محسوب می شود.
به گفته دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی، این اختلال در برخی از بیماری ها و اختلالات شناختی دیگر همچون اختلال وسواسی جبری بیشتر دیده می شود و از آنجا که با یک مشکل شناختی رو به رو هستیم، درمان آن نیز کاملا یک درمان شناختی خواهد بود.

* توانبخشی شناختی
ابهریان توضیح داد: سیستم های حافظه، خلق، عاطفه و توجه در بروز این اختلال دخالت دارند؛ بنابراین با توانبخشی و توانمندسازی شناختی و به کارگیری روش هایی همچون تقویت مدیریت توجه، تمرین های حافظه ای، تقویت حافظه کاری، کنترل شناختی، کنترل هیجانی و همچنین با استفاده از روش هایی مانند ذهن آگاهی، روان درمانی شناختی و روش های گوناگون تحریک مغزی مانند تحریک الکتریکی و مغناطیسی، می توان آن را در کنترل خود درآورد.
وی افزود: برای نمونه می توان با تمرینات ساده نوروبیک، مطالعه و حل جدول اعداد، حافظه خود را تقویت کرد و آن را از وضعیت خودآیند به وضعیت کنترل شده درآورد.
ابهریان در توضیح تمرینات نوروبیک گفت: می توان با انجام دادن کارها با دست غیرغالب (یعنی اگر راست دست هستیم، با دست چپ کارها را انجام دهیم و یا برعکس)، رفتن به مقصد از مسیرهای جدید و ادراک محیط خارج با حسی غیر از حواس معمول (مثلا به جای این که به لیوان آب نگاه کنیم و بعد آن را برداریم، چشم ها را بسته، اول آن را لمس کنیم و سپس آن را برداریم) می توان حافظه و توجه را کنترل کرد.

* ذهن آگاهی
وی در مورد ذهن آگاهی بیان کرد: تکنیک ذهن آگاهی نیز که روان شناسان از آن استفاده می کنند، روش کاربردی و ساده ای است که طی آن فرد بر عملکردهای ساده و روزمره خود متمرکز می شود؛ مثلا تعداد قدم های خود را می شمارد و در مورد این که اول کدام پا را بردارد، دقت می کند. در واقع با دقت در مواردی از این گونه که به صورت اتوماتیک انجام می شود، خودآیندی و اتوماتیک بودن رفتارهای عادتی خود را شکسته و آنها را تحت کنترل درآورد.

* تغذیه مناسب و ورزش
ابهریان گفت: علاوه بر تمرین ها و تکنیک های خاص توانمندسازی شناختی، تغذیه مناسب، ورزش و تکنیک های آرامش بخش نیز در این زمینه کاربرد دارند و اساسا با استفاده از چنین روش های ساده ای، می توان حافظه، توجه و وضعیت هیجانی خود را تحت کنترل درآورد و کرم گوش (خارش شناختی) و یا هر مشکل شناختی دیگری را برطرف کرد.
-
از: ناهید شفیعی

 

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 308 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 15:28

سرگردانی دانش‌آموزان با نسخه‌‌ جديد هدايت تحصيلي

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس،«هدایت تحصیلی» دانش‌آموزان در دوره اول متوسطه که امسال به صورت شکل و شمایلی جدید بعد از سال‌ها برای ورود دانش‌آموزان به مقطع متوسطه دوم و پایه جدید‌التأسیس دهم ایجاد شده است ُو در پایان پایه نهم انجام می‌شود، ُنقل محافل عده‌ کثیری از دانش‌آموزان و خانواده‌های‌ آنها شده است.

فرآیندی که در آن دانش‌آموزان با انتخاب رشته تحصیلی خود، پایه‌گذار یکی از مهمترین دوره‌های زندگی یعنی آینده تحصیلی و شغلی خود می‌شوند و به تبع آن در مدارج علمی و دانشگاهی بالاتر نیز، خود را نمایان می‌کند و هرگونه غفلت و ناآگاهی در این خصوص پیامدهای جبران‌ناپذیری برای آنان به دنبال دارد.

این موضوع بعد از گذشت 22 سال مجدداً به سبک و سیاق قبلی یعنی به پایه نهم بازگشته است و مسئولان آموزش و پرورش مدعی هستند که مجموعه جدید هدایت تحصیلی حاصل ساعت‌ها کار پژوهشی، تحقیقاتی و استفاده از نظرات اهل فن است.

با نگاهی به شاخص‌های مطرح شده در هدایت تحصیلی، به توزیع رشته‌های تحصیلی به شاخه‌ها، گروها و رشته‌های تحصیلی برخورد می‌کنیم که بر اساس ملاک‌ها و معیارهای مشخص تدوین شده است.

این معیارها شامل «نظر دانش‌آموز» است، که توجه به انتخاب و اولویت‌بندی آن از بین شاخه‌ها و رشته‌های تحصیلی موجود در دوره دوم متوسطه بوده و به میزان 10 درصد سهم دارد؛ «نتایج آزمون‌های مشاوره‌ای»، گزینه بعدی است که با برگزاری آزمون‌های استعداد، رغبت، شخصیت و ارزش‌های تحصیلی ـ‌ شغلی از دانش‌آموزان و به میزان اعمال 30 درصد صورت می‌گیرد. 

«نتایج عملکرد تحصیلی»،‌ فاکتور دیگری است که در آن نتایج نمرات دانش‌آموزان در تمام دروس دوره اول متوسطه با ضرایب اختصاصی هریک از آنها در رشته‌ها و گروه‌های تحصیلی به میزان 35 درصد اعمال می‌شود.

«نظر والدین»،‌ چهارمین عاملی است که در آن نظرات والدین در اولویت‌های انتخاب رشته فرزندان خود،به میزان 5 درصد در نظر گرفته می‌شود.

«نظر معلمان»،‌ پنجمین فاکتوری است که در آن از نظرات معلمان تمام دروس اول متوسطه در تعیین اولویت انتخاب رشته و شاخه تحصیلی استفاده شده و به میزان 10 درصد در نظر گرفته می‌شود.

 در نهایت «نظر مشاور مدرسه»،‌ است که در آن با لحاظ کردن عملکرد تحصیلی دوره ابتدایی و متوسطه، نتایج آزمون‌ها، مصاحبه و مشاوره با دانش‌آموزان و والدین آنها و توجه به نمره کسب شده، به میزان 10 درصد در هدایت تحصیلی در نظر گرفته می‌شود.
در مسیر پر فراز و نشیب هدایت تحصیلی ابزارهایی مانند استعداد و رغبت که شامل «توانایی»، «پرسشنامه رغبت‌ها»، «ارزش‌ها»، «پرسشنامه شخصیتی»، «نمره سابقه تحصیلی»، «نیمرخ توانایی ارزیابی شده توسط والدین» و «نیمرخ استعدادهای ارزیابی»، توسط معلمان مورد توجه است و به عنوان ابزارهایی مهم در نظر گرفته می‌شود.

*کلاف سردرگم هدایت تحصیلی برای دانش‌آموزان

حال با این تفاسیر و با نگاه به فاکتورهای فوق‌الذکر در خصوص هدایت تحصیلی می‌توان تا حدودی نسبت به این فرآیند نگرشی مثبت داشت، اما آنچه این روزها در میدان عمل باعث دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های فراوان دانش‌آموزان و خانواده‌ها شده است،‌ کلاف سردرگمی است که حاصل وجود ابهامات در بحث هدایت تحصیلی و عدم اطلاعات کافی برخی مدیران و مشاوران تحصیلی در این خصوص است و به تبع آن بازخورد کاملاً مشهودی دارد که باعث ناتوانی در تبیین و تشریح این مرحله حساس در مسیر تحصیلی دانش‌آموزان می‌شود.

*بی برنامگی و عدم هماهنگی درمیان متولیان هدایت تحصیلی

نکته قابل تأمل و مداقه دیگری که در این خصوص وجود دارد که شاید بتوان آن را مهم‌ترین عامل و شاخص در هدایت تحصیلی به حساب آورد، نبود هماهنگی و انسجام لازم در بین سطوح مختلف آموزشی و شغلی در حوزه‌های مرتبط با هدایت تحصیلی دانش‌آموزان و به تبع آن ورود آنها به مقاطع دانشگاهی است.

چرا که هر انتخاب رشته و گرایشی توسط دانش‌آموزان در فرآیند هدایت تحصیلی پایه و اساس شکل‌گیری تحصیلات دانشگاهی و شغلی آنان خواهد بود،‌ اما مع‌الأسف ساز و کاری که بتوان در آن هماهنگی بین مراکز علمی، آموزشی، کارآفرینی و شغلی مانند وزارتخانه‌های تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی، صنعت، معدن و تجارت، علوم، تحقیقات و فناوری و دیگر نهادهای مرتبط باشد، وجود ندارد.

ضمن اینکه در تبیین محتوای رشته‌های تحصیلی برای دانش‌آموزان نیز نقصان‌هایی را می‌توان مشاهده کرد.

*هدایت تحصیلی اجباری دانش‌آموزان؛ تأکید بعضی از مشاوران مدارس

به گزارش فارس،‌ مجموع این عوامل باعث شده است تا شاهد باشیم در بعضی از نقاط کشورمان مشاوران و متولیان مدارس هنگام هدایت تحصیلی دانش‌آموزان، به طور سلیقه‌ای و برخلاف نظرات و علایق‌شان،  آنها را به اجبار به رشته‌های خاص تحصیلی مانند رشته‌های فنی و حرفه‌ای هدایت کنند.

اگرچه در اینجا ذکر این نکته لازم و ضروری است که تحصیل در رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش، همواره مورد تأکید مسئولان ارشد نظام است و آموختن حرفه برای هر دانش‌آموز و دانشجویی واجب و ضروری است، اما باید اذعان کرد اگر دانش‌آموزی بر خلاف میل و رغبت خود رشته‌ای را انتخاب کرده و با بی‌میلی در آن تحصیل کند، هرگز قادر نخواهد بود در آن موفقیتی کسب کرده و شغل مناسبی را در آینده داشته باشد.

* وجود ابهام در خصوص داشتن پشتوانه علمی و کارشناسانه توسعه رشته‌های تحصیلی 

یدالله توکلی مشاور تحصیلی در گفت‌وگو با فارس، در خصوص هدایت تحصیلی دانش‌آموزان اظهار داشت: اینکه آموزش و پرورش می‌خواهد توسعه متوازن در شاخه‌ها و رشته‌های تحصیلی داشته باشد و منافع ملی را در این خصوص در نظر بگیرد، کار خوبی است.

وی ادامه داد: اما سوالی که مطرح است این است که آیا این توسعه متوازن پشتوانه علمی، منطقی و کارشناسی مبتنی بر آمایش سرزمینی دارد که این جای تأمل دارد.

توکلی یادآور شد:‌ درصدهایی که برای توزیع دانش‌آموزان در شاخه‌ها و رشته‌ها تعیین شده است، مبتنی بر مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش است.

این مشاور تحصیلی اضافه کرد:‌ آموزش و پرورش به طور جدی می‌خواهد با این مسئله مواجه شود تا این درصدها و توزیع دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف به خوبی رعایت شود اما اینکه وزارت علوم در دانشگاه‌ها و متولیان شغلی در آن دخیل بوده و اطلاعات دقیق در خصوص بازار کار و رشته‌های مورد نظر دارند، قابل توجه است و باید حلقه‌ای به آموزش و پرورش وصل شده و ستادی این موضوع را راهبری کند.

وی با تأکید بر اینکه هدایت تحصیلی باید مبتنی بر استعداد و رغبت باشد و این موضوع فراتر از آموزش و پرورش است،‌گفت:‌ آموزش و پرورش باید بتواند استعدادها را هدایت کند که این هدایت باید بر اساس اصول مشاوره‌ای و انتخاب آگاهانه دانش‌آموزان باشد.

*ترغیب به تصمیم‌سازی بهتر دانش‌آموزان؛ نه تصمیم گیری به جای آنها

توکلی تصریح کرد: باید به خانواده‌ها اطلاعات دقیق شغلی بدهیم؛ ضمن اینکه توانمندی و استعداد دانش‌آموزان را نیز در نظر بگیریم و به تصمیم‌سازی بهتر دانش‌آموزان در هدایت تحصیلی کمک کنیم نه اینکه به جای آنان تصمیم بگیریم.

این مشاور تحصیلی بیان داشت:‌ البته حداقل‌هایی برای ورود به هر رشته لازم است که اگر دانش‌آموز آن قابلیت را نداشته باشد، از وضعیت تحصیلی خوبی برخوردار نخواهد بود.

وی تأکید کرد:‌ باید استعداد و توانمندی دانش‌آموزان در کنار انگیزه و رغبت قرار گیرد که اگر اطلاعات و شناخت خوبی از رشته‌ها، آینده آن فضا، ابزار تحصیلی و محیط شغلی ترسیم کنیم، دانش‌آموزان و خانواده‌ها بهتر می‌توانند تصمیم‌‌گیری کنند.

توکلی با بیان اینکه خانواده‌های محدودی نیز وجود دارند که آینده شغلی رشته‌ها برای دانش‌آموزان‌شان مهم نیست یعنی شغل آنها تضمین شده است و تنها بر اساس علاقه فرزندانشان در یک رشته تحصیل می‌کنند،‌خاطر نشان کرد: آموزش و پرورش در سیاست اتخاذ شده خود به دنبال تلفیق توانمندی، استعداد و نیازهای جامعه است که این در قالب درصدهای درسی ورود به رشته‌ها تحقق پیدا می‌کند.

*عدم وجود توازن در میان رشته‌های تحصیلی

این مشاور تحصیلی با تأکید بر اینکه توازنی در رشته‌های تحصیلی وجود ندارد و در بعضی رشته‌ها تورم است، تصریح کرد: دلیل این موضوع رغبت دانش‌آموزان به رشته‌ها و امکانات موجود در استان‌ها است که سعی شده است در این طرح تعادل‌بخشی در شاخه‌ها و رشته‌ها وجود داشته باشد.

مسعود شکوهی مدیرکل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش در گفت وگو باخبرنگار آموزش و پرورش فارس، در خصوص «جزئیات هدایت تحصیلی»، افزود: در فرایند هدایت تحصیلی 12 اولویت را برای هر دانش‌آموز پایه نهم مشخص می‌کنیم که شامل رشته‌های «شاخه نظری»، «فنی و حرفه‌ای و «کاردانش است.»

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش گفت: مجموع این آزمون‌ها صد امتیاز است که 35 امتیاز آن اختصاص به نمرات سه ساله متوسطه اول در نوبت‌های اول و دوم است؛ یعنی نمرات کسب شده نوبت اول و دوم هر سه پایه محاسبه شده که نمرات نوبت اول ضریب یک و نوبت دوم ضریب دو دارد.

وی اضافه کرد: مجموع 6 نمره از هر درس که شامل 12 درس است بر عدد 9 تقسیم می‌شود که مجموع 35 امتیاز به نمرات آزمون عملکرد تحصیلی دانش‌آموز اختصاص دارد.

شکوهی ادامه داد: از 65 امتیاز دیگر 30 امتیاز مربوط به ‌آزمون مشاوره است که این آزمون شامل «آزمون رغبت»،‌«استعداد و توانایی دانش‌آموزان»، «ارزش‌ها» و «شخصیت»، است؛ضمن اینکه 10 امتیاز متعلق به نظر دانش‌آموز و 10 امتیاز مجموع معدل امتیازی است که معلمان هر سه پایه تحصیلی به دانش‌آموزان می‌‌دهند.

شکوهی با بیان اینکه 5 امتیاز متعلق به اولیا است، گفت: 10 امتیاز مربوط به مشاور مدرسه است که این‌ها در مجموع 65 امتیاز می‌شود و امتیاز کل نیز صد امتیاز است که در برگه هدایت تحصیلی وارد شده و  بر اساس شاخص‌ها  اولویت رشته‌های دانش‌آموز مشخص می‌شود.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش تأکید کرد: الزاماً هر دانش‌آموزی که برای نمونه اولویت اول هدایت تحصیلی‌اش رشته انسانی یا ریاضی است، این طور نیست که می‌تواند اولویت دوم و سوم را انتخاب کند؛ بلکه دانش‌آموزان نسبت به وضعیت خود در مدرسه و منطقه سنجش می‌شوند.

وی عنوان کرد: آن چیزی که ملاک قرار می‌گیرد نمرات و رتبه‌ای است که دانش‌آموز در منطقه کسب می‌کند و در کنار آن بر اساس قانون ملزم هستیم توزیع متوازن رشته‌ها را داشته باشیم.

شکوهی یادآور شد: بر اساس برنامه پنجم توسعه که در برنامه ششم نیز وجود دارد، باید حدود 48 درصد دانش‌آموزان در شاخه کاردانش و فنی و حرفه‌ای ادامه تحصیل دهند و 52 درصد نیز در شاخه نظری تحصیل کنند.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش افزود: در هر منطقه نیازها و امکانات آموزش و پرورش محدود و مشخص است؛ برای نمونه امکان دارد دانش‌آموزی در رشته کشاورزی امتیاز لازم را کسب کند اما در آن منطقه چنین رشته‌ای وجود نداشته باشد.

وی در خصوص «توجیه نبودن مشاوران تحصیلی و اعمال سلیقه آنها در انتخاب رشته دانش‌آموزان»، تصریح کرد: در هر منطقه ظرفیت ورودی مشخصی در رشته‌ها داریم؛ برای نمونه اگر ظرفیت رشته ریاضی در منطقه‌ای برابر 200 دانش‌آموز باشد، در نتیجه ما 200 دانش‌آموزی که نمره بالاتری در سنجش کسب کرده‌اند را انتخاب می‌کنیم.

شکوهی اضافه کرد: ظرفیت هر منطقه مشخص است و با امکانات موجود این کار انجام می‌شود و اگر دانش‌آموزی حد نصاب لازم را کسب کند، می‌تواند در آن رشته ادامه تحصیل دهد.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «آیا فکر نمی‌کنید با روش جاری هدایت تحصیلی، دانش‌آموزان مانند سال‌های گذشته با بی‌میلی به رشته‌های مختلف گرایش پیدا کنند؟»، گفت: مشاوران در مدارس ملزم هستند دانش‌آموز و اولیای آنها را مشاوره فردی بدهند و باید 45 دقیقه برای مشاوره فردی هر دانش‌آموز و خانواده آ‌ن اختصاص دهند.

وی متذکر شد: اگر مشاوره‌ای در خصوص هدایت تحصیلی دانش‌آموزی صورت نگرفته است، والدین می‌توانند آن را به مسؤولان اطلاع دهند.

شکوهی در پاسخ به این پرسش که «آیا مشاوران هدایت تحصیلی به طور کامل در این خصوص توجیه شده‌اند؟»، خاطرنشان کرد: چندین دوره آموزشی برای آنها برگزار شده است و در مجموع نزدیک به 36 ساعت دوره آموزش ضمن خدمت برای مشاوران مدارس و واحد مشاوره ادارات اختصاص داده‌ایم؛ ضمن اینکه 20 ساعت آموزش نیز برای مدیران مدارس متوسطه اول برگزار شده است.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «آیا در تمام مدارس متوسطه اول مشاور فعالیت می‌کند؟»،‌تأکید کرد: در مجموع بالغ بر 21 هزار مشاور داریم؛ضمن اینکه 27 هزار مدرسه در مقطع متوسطه اول وجود دارد و به ازای هر 15 دانش‌آموز در هفته یک ساعت مشاوره در این مدارس  اختصاص داده شده است.

با همه توضیحات و تأکیداتی که مسئولان آموزش و پرورش بر نگاه کارشناسی و کم نقص هدایت تحصیلی دارند، آنچه نمود و ظهورش در روزهای گذشته در فرایند هدایت تحصیلی به خوبی مشهود و ملموس بوده است و دغدغه‌های اصلی دانش‌آموزان و خانواده‌ها را در پی داشته است، پیچیدگی و به عبارت بهتر محتوا و قالب سنگین و غیرانعطاف شیوه‌نامه هدایت تحصیلی و به دنبال آن عدم تناسب توزیع رشته‌ها متناسب با امکانات تحصیلی رشته‌های مورد علاقه دانش‌آموزان است، تا جایی که دغدغه بسیاری از خانواده‌ها در کنار آینده تحصیلی و شغلی فرزندانشان، هزینه مادی و معنوی است که باید در جریان رفت و آمد فرزندانشان به واسطه نبود امکانات آموزشی رشته‌های مختلف در منطقه سکونت خود، صرف کنند و نوعی دل نگرانی مضاعف علاوه بر بحث کیفیت آموزشی، در خصوص  تبعات فرهنگی و آسیب‌های اجتماعی حاصل از تضارب فرهنگی متفاوت ناشی از نبود نظارت بر دانش‌آموزان را به دنبال داشته باشد.

در نتیجه لازم است متولیان امر در باز تعریف این طرح برای سال‌های آینده، تدبیر بهتر و جامع‌تری برای حل مشکلات جانبی هدایت تجصیلی  لحاظ کنند.       

 

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 219 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 15:28

6 سوال ساده که خودشیفته ها را لو می دهد!

تحقیقات نشان می‌دهد اغلب افراد خونگرم و معاشرتی دارای ویژگی‌های نارسیسم یا خودشیفتگی بوده و تنها بر روی مسائلی تمرکز دارند که باب طبعشان باشد.

نارسیسم حاد به مرور زمان باعث رنجش دوستان و آشنایان می‌شود. جالب است بدانید بسیاری از افراد خودبرتربین حتی متوجه این مشکل در خود نمی‌شوند.

تست زیر شامل 6 نشانه خودشیفتگی است. با امتیاز دادن به هر یک از این نشانه‌ها از صفر تا پنج می‌توانید خود را محک بزنید.

در صورتی که یکی از این نشانه ها به هیچ وجه در مورد شما صدق نمی‌کند، به آن امتیاز صفر دهید و اگر تصور می‌کنید یکی از آن‌ها کاملاً در شما وجود دارد، برای آن عدد 5 را تعیین کنید. مجموع امتیازات درجه نارسیسم را مشخص می‌کند.

اگر امتیاز 10 یا کمتر را کسب کرده‌اید، ویژگی‌ و علائم خودشیفتگی در شما به چشم نمی خورد.

امتیاز 18 یا بالاتر نشان می‌دهد شما فردی خودبرتربین محسوب می‌شوید. در صورت نادیده گرفتن این موضوع، تبعات بسیاری متوجه‌تان خواهد شد.

امتیاز 24 به بالا نشان از خودشیفتگی حاد دارد و باید در رفتار فرد تجدید نظر جدی صورت گیرد.

طرز فکر افراد خودشیفته

1.صحبت‌های یک‌طرفه

... فقط می‌خواهم راجع به مسائلی صحبت کنم که دلم می‌خواهد. نگرانی و درگیری‌های ذهنی "من" هنگام مکالمه با دیگران در اولویت قرار دارد و مسیر صحبت را مشخص می‌کند. بنابراین عقاید من کاملاً درست است. صحبت‌های دیگران یا اشتباه است یا از کمترین اهمیت ممکن برخوردار است. توصیه‌های دیگران به نوعی شخصیت بنده را مورد هدف قرار می‌دهد.

یکی از نشانه‌های مهم افراد خودبرتربین این است که هر از چندگاهی بعد از شنیدن حرف‌های دیگران از واژه "اما" استفاده می‌کنند، غافل از اینکه این واژه تمام حرف‌های دیگران را به نوعی نقض می‌کند.

2.موضوع صحبت "من" هستم

... من بیشتر می‌دانم و از جذابیت بیشتری برخوردارم. موضوع صحبت بیشتر حول من می‌چرخد. اگر من نباشم موضوع چندانی برای صحبت کردن بین ما وجود ندارد (اگر هم وجود داشته باشد، بی نهایت کسل‌کننده است).

بیشتر صحبت‌ها معطوف به این موضوع است که من چه کارهایی انجام داده‌ام و به چه می‌اندیشم. من فرد بزرگ و مهمی هستم. پس شما که سعادت همنشینی با بنده را پیدا کرده‌اید، موظفید درست مثل یک دست سوم، کارهای بنده را به انجام برسانید.

3.قوانین به من مربوط نمی‌شوند

... من حق دارم به همسرم خیانت کنم، صف را رعایت نکنم، مالیات را دور بزنم و در کل قوانین را زیر پا بگذارم. اصولاً قوانین برای مردم است، نه من!

روانشناسان خودشیفتگی را "سندروم فرد بلند قامت" نیز خطاب می‌کنند. این افراد عموماً از بالا به مردم نگاه کرده و تصور می‌کنند قوانین شامل حال آنان نمی‌شود.

4.بحث‌هایی که می‌کنی حکم انتقاد را دارد. من هم از اینکه مورد انتقاد واقع شوم، متنفرم!

... اگر می خواهید به صحبت‌های شما توجه کنم، این مسئله را جدی بگیرید که من بسیار سریع عصبانی می‌شوم. بعضی حرف‌ها صرفاً شامل جملاتی است برای به زیر سوال بردن بنده.

انتقاد موجب ناراحتی می‌شود. البته "من" این حق را دارم که از دیگران انتقاد کنم (و قطعاً این کار را خواهم کرد). اما اگر انتقادی نسبت به من صورت گیرد، حتماً در صدد تلافی بر می‌آیم.

اصولاً افراد خودبرتربین استعداد خاصی در بزرگ نشان دادن عقاید و ویژگی‌های خود دارند و از طرفی نسبت به هر گونه بازخورد منفی از سوی دیگران واکنش تند نشان می‌دهند.

از آنجا که این افراد تصور می‌کنند همه صحبت‌ها در مورد آنان است، در صورتی که جمله‌ای با بار منفی بشنوند، سریعاً به خودشان می‌گیرند.

5.حق با بنده است، نه شما! بنابراین هر وقت رابطه من با شخصی شکرآب شود، قطعاً "او" مقصر است.

... من نمی‌توانم عذرخواهی کنم یا اشتباه خود را بپذیرم. جایگاه من فراتر از آن است که مورد مواخذه قرار گیرم. اگر به اشتباهم اذعان کنم، شدیداً ناراحت می‌شوم. 

این افراد اغلب به نگرش "پذیرش بخشی از اشتباه" متوسل می‌شوند. برای مثال می‌گویند: «فقط در فلان مورد مرتکب اشتباه شدم. دلیلی ندارد همه اقداماتم زیر سوال رود». روانشناسان این نگرش را طرز فکر "همه یا هیچ" نیز می نامند.

در مجموع، تهمت به دیگران و ایراد گرفتن از آنان به جای بررسی ریشه‌ای مسائل و یافتن راه‌حل‌های موثر، باعث انتقال نوعی حس امنیت به افراد خودبرتربین می‌شود. این اشخاص به طور کلی به سرعت دیگران را سرزنش می‌کنند و به کندی نواقص خود را می‌پذیرند.

6.زود از کوره در می‌روم که دیگران مسبب آن هستند

... من را عصبانی کردی، به حرفهایم گوش ندادی، از من انتقاد کردی، سعی می‌کنی بنده را تحت کنترل خود در بیاوری، نظراتی که ارائه می‌کنی کاملاً اشتباه است. پس بهتر است "شما" عذرخواهی کنید نه من.

افراد نارسیست عموماً تلاش می‌کنند خود را باهوش و دارای ویژگی‌های منحصر به فرد نشان دهند. این در حالی است که این افراد خودشیفته به سرعت عصبانی می‌شوند. سپس به سرعت دیگران را مقصر نشان می‌دهند.

حال، می‌توانید مجموع امتیازات را محاسبه کنید و به درک بیشتری در مورد خودتان دست یابید.

 -

منبع: psychologytoday

کلمات کليدی: نارسیسم،تست خودشیفتگی ، خودبینی ، برتری ، عشق و علاقه ، احساسات مثبت

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 228 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 11:27

همه چيزمان را بيمه مي‌كنند جز روانمان/ لایی‌کشی در جاده روان!

وقتي شوفاژ منزلتان آب مي‌دهد يا آب روشويي پايين نمي‌رود بدون آنكه دست به آچار ببريد اولين گزينه‌اي كه به ذهنتان مي‌رسد تماس با لوله‌كش است. حتي نصب پرده‌هاي خانه كه شايد كار چندان سختي نباشد را به كسي مي‌سپاريد كه شغلش نصب پرده است.


اما جالب اينجاست وقتي به مسائل بغرنجي در ارتباط خود با همسر و فرزندانتان مواجه مي‌شويد تصور مي‌كنيد خودتان به تنهايي از پس مشكل برمي‌آييد و درست اينجاست كه به جاي حل مسئله بر پيچيدگي آن مي‌افزاييد. نكته مهم‌تر اينكه براي مواجهه با مسائل و مشكلات خانوادگي خود را از هر نوع مهارت‌آموزي بي‌نياز مي‌دانيد. براي روشن‌تر شدن موضوع اول به سراغ ذكر مثال‌هايي عيني و محسوس مي‌روم و بعد ابعاد ديگر موضوع را بررسي مي‌كنم.

همه چيز گواهينامه مي‌خواهد

مثال اول: تصور كنيد شما پولدارترين فرد كشور هستيد. اراده مي‌كنيد بهترين ماشين را كه مجهز به پيشرفته‌ترين سيستم رانندگي است بخريد. اين ماشين كاملاً خودكار است و حتي نياز به حركت يا فرمان شما ندارد؛ كاملاً اتومات. شما براي رفتن از نقطه‌اي به نقطه ديگر كافي است مسير را روي نقشه تعريف كنيد و بقيه كار را به خود ماشين واگذار كنيد. با اين وجود، با شرايطي كه شما كمترين دخل و تصرف را در عملكرد ماشين داريد آيا باز هم پليس جلوي شما را نمي‌گيرد؟ قطعاً مي‌گيرد. پليس از شما گواهينامه رانندگي نمي‌خواهد؟ قطعاً مي‌خواهد و اگر شما نداشته باشيد خودرويتان توقيف مي‌شود و شما مجرم شناخته مي‌شويد. در اين مثال به دو نكته دقت كنيد؛ اول اينكه قطعاً ماشين نيازي به هدايت شما نداشته و دوم اينكه شما هم در ايده‌آل‌ترين نوع ممكن رانندگي كرده‌ايد؛ پس چرا با اين وجود پليس از شما گواهينامه مطالبه مي‌كند؟ مگر گواهينامه چيست كه حتي از عملكرد ماشين و مهارت شما بالاتر است؟

مثال دوم: تصور كنيد انگيزه و علاقه شما به علم آشپزي از كودكي ‌همراهتان بوده است. همين انگيزه باعث شده شما آشپزي را به هر كار ديگري ترجيح دهيد. در نوع خودتان آشپز حرفه‌اي هستيد كه كلي كتاب خوانده‌ايد، لوح فشرده ديده‌ايد و حتي از اساتيد اين علم آموخته‌ايد، با وجود همه اين تخصص‌ها به شما پيشنهاد كار در بهترين هتل يا رستوران تخصصي شهر مي‌شود. از شما تست مي‌گيرند. مهارت آشپزي شما از پخت، تهيه، تزئين و سرو عالي ارزيابي مي‌شود اما در نهايت در قبال همه دانسته‌هاي علمي شما چيزي كه طلب مي‌شود گواهينامه يا دانشنامه مرجعي است كه اين اطمينان را به كارفرما بدهد كه مهارت شما زيرنظر يك مقام بالاتر در حوزه آشپزي ارزيابي شده و به شما گواهينامه مهارت آشپزي داده‌اند. در حقيقت مادامي كه شما از اعتبارنامه‌هاي علمي و مهارتي آشپزي برخوردار نباشيد امكان فعاليت در اين حرفه را آن هم در سطح عالي نداريد. سؤالي كه مطرح مي‌شود اين است كه مگر شما مطالعه نداشتيد؟ مگر عملكردتان مطلوب ارزيابي نشد؟ پس چرا كارفرما روي گواهينامه يا اعتبارنامه تخصصي آشپزي تأكيد مي‌كند؟

اجازه بدهيد توضيح دهم. زماني كه رانندگي شما خوب است وقتي مي‌خواهيد گواهينامه بگيريد بايد دوره تخصصي پشت سر بگذاريد، زيرنظر يك آدم اهل فن آموزش ببينيد، آزمون تخصصي پشت سر بگذاريد تا بتوانيد گواهينامه بگيريد. دقيقاً به همين دلايلي كه گفتم گواهينامه سند اثباتي است براي اينكه شما در يك سطح عالي آموزش ديده‌ايد، رصد شده‌ايد و در نهايت از آزمون تخصصي با موفقيت بيرون آمده‌ايد پس براي «رانندگي كردن» قابل اعتماد هستيد. اين توضيح در مورد هر مهارت و علم ديگري مانند آشپزي هم صادق است. يعني شما با همه داشته‌ها و مهارتتان تنها زماني مي‌توانيد يك حرفه‌اي در عرصه مورد نظر به حساب بياييد كه گواهينامه يا اعتبارنامه مخصوص همان مهارت و هنر را داشته‌باشيد.

حالا تصور كنيد ما در كشورمان كه روند بالاي ازدواج، رشد هرم جواني و موفقيت در زندگي مشترك زماني جزو افتخاراتمان بود، چيزي به اسم گواهينامه يا اعتبارنامه تخصص ازدواج نداريم. ما براي يك فعاليت ساده مثل رانندگي چون تصور مي‌كنيم با جان خودمان و ديگران در ارتباط است گواهينامه داريم؛ براي مهارت آشپزي كه فكر مي‌كنيم با سلامت جسم چند نفر در ارتباط است اعتبارنامه تخصصي داريم اما براي امر ازدواج كه با روح و جسم، امروز و فردا، روحيه و انگيزه دو انسان جوان در ارتباط است هيچ گواهينامه يا اعتبارنامه‌اي نداريم.


البته ناگفته نماند بخش مهمي از اين عدم آينده‌نگري براي گواهينامه ازدواج مربوط به اين است كه متأسفانه مردم ما از قديم نسبت به علوم روانشناختي آگاهي كامل نداشتند و هميشه با يك گارد و فاصله حتي از پزشكان و دانشجويان اين رشته عبور مي‌كردند. وقتي چنين ديد و نظري نسبت به پزشكان يك رشته وجود داشته باشد طبيعي است كه نسبت به اعتبارنامه تخصصي هم كه قرار است اين قشر مجري و اعطاكننده آن باشد، هم بيزاري وجود داشته باشد.

اعتماد كنيد تا مشكل حل شود

يكي از تجربه‌هايي كه من در اين عرصه بسيار با آن روبه‌رو هستم اين است كه هنوز مراجعه‌كننده‌هايي دارم كه براي تشريح مشكل و صحبت راجع به چالش‌هاي پيش رو از خود مقاومت نشان مي‌دهند و تلاش مي‌كنند بدون اينكه خود را وارد بحث كنند از من كمك بخواهند. اين در حالي است تا من شناخت كاملي از ابعاد مشكل نداشته باشم نمي‌توانم يك نسخه و دستورالعمل خوب تجويز كنم. طبيعي است در كار روانشناسي، مجرب بودن يك مشاور بسيار اهميت دارد. مشاوري كه بتواند رشته اعتماد بين خود و مراجعه‌كننده را در دست گيرد، برنده است.

البته قطعاً در فرايند روان درماني و مشاوره بايد يك اعتماد دوسويه شكل بگيرد. به مراجعه‌كننده اطمينان داده مي‌شود كه هيچ گونه اطلاعي بيرون از اين اتاق نخواهد رفت. يك مشاور مي‌تواند از راه‌هاي متفاوت و سرنخ‌هايي كه طي جلسات به دست مي‌آورد، به آن گره‌ها اشاره كرده و فرد مراجعه‌كننده اقدام به تشريح صورت مسئله مي‌كند. اما نكته مهم همان اعتمادي است كه به وجود مي‌آيد و سد بين مشاور و مراجع را مي‌شكند، مگر آنكه مراجع با توجه به اعتمادي كه وجود دارد، دست به انكار بزند. در اينجا با توجه به تجربه‌اي كه به دست آورده‌ام، به مراجع مي‌گويم شما در حال حاضر در مرحله انكاريد، هر موقع مسئله را پذيرفتيد، ما وارد مرحله درمان مي‌شويم.

يك مورد اميدوار‌كننده اين است كه امروز برخلاف گذشته اين دو زوج هستند كه همپاي هم براي مشكلاتشان اقدام مي‌كنند در اين موارد هر دو نفر پشت به پشت هم و خيلي صبورانه و همدلانه براي حل مشكلاتشان اقدام مي‌كنند، نه تنها مشاجره و دلخوري پيش نمي‌آيد، بلكه از يكديگر حمايت نيز مي‌كنند. البته اين را نيز متذكر شوم، معمولاً در كار مشاوره زن و شوهر هر دو بايد حضور داشته باشند و صحبت‌هاي هر دو بايد شنيده شود. قضاوت‌هاي يك طرفه كاملاً نادرست است و من معمولاً وقتي تنها يكي از زوجين مراجعه مي‌كند، فقط نقش شنونده را بازي مي‌كنم. زماني به ارائه راهكار مي‌پردازم كه هر دو نفر با هم به جلسه بيايند. در غير اين صورت برداشت و درك متفاوتي از صورت مسئله به وجود مي‌آيد. در روند مشاوره و روان درماني جذابيت‌هاي بسيار ديگري هم وجود دارد مثلاً مواجهه با گروه‌ها و طبقات مختلف كه درگيري‌هاي ذهني متفاوتي دارند از موارد جذاب حرفه ماست.

چرا روانمان را بيمه نمي‌كنند؟

از آنجاكه وظيفه يك روانشناس واقعي تغيير رفتار و الگوي اصلاح رفتار مراجعه‌كننده است پس ما قرار است يكسري رفتارها را كه يك يا دو دهه در فرد ايجاد و بعضا ماندگار شده‌اند را تغيير دهيم. طبيعي است كه تغيير چنين رفتارهاي ماندگاري زمان زيادي مي‌برد پس قطعاً اين عملكرد ما بسيار زمانبر و از طرفي هزينه‌بر است. مثلاً در مقوله ازدواج و اعطاي گواهينامه تخصصي ازدواج مسئله‌اي است كه ذهن من را بسيار درگير كرده؛ ما بايد يكسري رفتارهاي مهم و بزرگ در هر شخص را كه امكان ايجاد مشكل در زندگي زناشويي را چندبرابر مي‌كند در وهله اول شناسايي كنيم و در مرحله بعد به دنبال تغيير يا حذف آنها باشيم. پس طبيعي است زماني كه به بيماري با اين مشخصات اختصاص مي‌دهيم بسيار باشد ساعتي هم اگر بخواهيم هزينه‌ها را حساب كنيم زياد مي‌شود. اينجاست كه از نظر من ورود بيمه‌ها به اين عرصه ضروري است چون با آينده خانوادگي و زندگي‌هاي مشترك جامعه ما در ارتباط مستقيم است.

مشكلي كه در اينجا بسيار به چشم مي‌خورد، عدم‌تمايل بيمه‌ها براي ورود به اين عرصه است. مردم معمولاً به خاطر هزينه‌هاي بالاي روانشناسي خود را كنار كشيده و از رفتن به مراكز مشاوره صرف نظر مي‌كنند. در اينجا دولت مي‌تواند با حمايت مالي از افراد جامعه در ترغيب مردم به حل گره‌هاي ذهني و رواني بسيار كمك‌كننده باشد. زماني ما جسم سالم خواهيم داشت كه از روان سالم برخوردار باشيم. وقتي روح و روان در آسايش است، درست فكر مي‌كنيم، درست احساس مي‌كنيم و به شكل شايسته از نيروي جسماني خود بهره مي‌بريم. نكته ديگر علاوه بر هزينه بالا، اين است كه درمان‌هاي روانشناسي زمان زيادي را مي‌طلبد و متأسفانه اين موضوع از حوصله افراد جامعه خارج است. مردم دوست دارند در يك جلسه يا حداكثر تا يك ماه بعد از مراجعه نتيجه كار را ببينند. در صورتي كه روان‌درماني نياز به اراده قوي و زمان دارد، تا بتوان رفتارهاي ريز تا درشت را تغيير داد. اما مراجعان ما عمدتاً بي‌حوصله شده‌اند، آستانه صبر و تحمل آنها فوق‌العاده پايين است. بنابراين اين نقيصه مي‌تواند بازده كاري ما را پايين بياورد.


 مردم آگاه‌تر شده‌اند

خوشبختانه بالارفتن آگاهي مردم نسبت به آموزش‌هاي روانشناختي و اهميت مشاوره در حال افزايش است. تا پيش از اين اكثر مراجعه‌كنندگان ما بزرگسالاني بودند كه بعد از زندگي مشترك به فكر مي‌افتادند اما خوشبختانه در چند سال اخير من شاهد كم شدن بازه سني مراجعه‌كنندگان و افزايش رو به رشد آنها به مراكز شناخت درماني هستم. من معتقدم به دليل بالا رفتن اطلاع و آگاهي اكثريت مردم در هر طبقه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مراجعه‌كننده وجود دارد. دختر خانمي به من مراجعه كرده بود كه به لحاظ اقتصادي در وضعيت بالايي قرار نداشت.

به نظر من در حالت استاندارد دست‌كم براي هر 100 نفر يك مشاور بايد وجود داشته باشد كه اين حداقل در شهر تهران رعايت نشده است. البته تعداد روانشناس و مشاور در نقاط شمالي شهر خوب است اما درجنوب شهر اين تعداد كم است. از طرفي چون افراد، بيمه روانشناختي ندارند، ممكن است روي مراجعه آنها به مطب‌هاي روانشناسي تأثير بگذارد و عملاً اجازه دريافت اين خدمات را ندهد.
به جرئت مي‌توانم بگويم موضوع طبقه اجتماعي الان ديگر مسئله نيست و تنها دليل نيامدن افراد به سمت كارهاي روان‌درماني و مشاوره، بيشتر به دليل هزينه بالاي آن است. همه مردم دوست دارند، سالم زندگي كنند.

بنابراين مشورت با يك مشاور خبره را هم مي‌پسندند. از لحاظ سني، بيشتر مراجعه‌كنندگان در بازه سني 19 تا 30 سال قرار گرفته‌اند و از لحاظ جنسيت هر دو گروه زن و مرد، به انجام امور روانشناسي تمايل نشان مي‌دهند. مخصوصاً كه مشاوره‌هاي پيش از ازدواج رو به افزايش است و افراد زيادي به ضرورت و مهم بودن اين امر واقف شده‌اند، بنابراين نمي‌توان گفت تعداد زن‌ها بيشتر است يا مردها. هر دو جنس مي‌پذيرند كه انجام امور روانشناسي مي‌تواند در بهبود كيفيت زندگي آنها مؤثر باشد.

فراموش نكنيد ما مشاورها و روانشناسان از معدود افرادي هستيم كه در هر زماني با اكثريت افراد جامعه به شكلي روبه‌رو هستيم و از كم و كيف مشكلاتشان باخبريم. دقيقاً به دليل تعدد مراجعات ما روانشناسان و مشاورهاي مرجع آماري از جامعه و مشكلات افراد آن هستيم.

به همين دلايلي كه گفتم بيشترين مشكلات و دغدغه‌هايي كه افراد جامعه ما امروز با آن دست به گريبانند دخالت‌هاي خانوادگي در زندگي زوجين، بالا رفتن توقعات زن و شوهر از همديگر، خيانت‌هاي زناشويي و وجود روابط موازي در هر دو جنس كه البته در آقايان بسيار بيشتر است، طلاق عاطفي و اعتياد  از مواد مخدر گرفته تا انواع محرك‌هاست.

تهديد اينترنت و ماهواره عليه فضاي خانوادگي

امروزه با توجه به حضور انواع فناوري‌هاي مجازي ارتباطي از جمله قابليت‌هاي رو به رشد فضاي اينترنت، موبايل و برنامه‌هاي ماهواره كه تداخل فرهنگي ايجاد مي‌كند و نوع مشكلات زوجين و افراد مختلف جامعه با 10 سال پيش فرق كرده است. ترديد نكنيد يكي از عوامل جدايي عاطفي خانواده‌ها، حضور ماهواره، اينترنت و موبايل در فضاي خانوادگي است. متأسفانه نه تنها در خانواده‌ها بلكه در بين همكاران يك اداره، به جاي گفت‌وگو و صحبت، ترجيح اين است كه با رد و بدل پيامك‌هاي مختلف، با همديگر حرف بزنند. فناوري‌هاي مختلف جاي تعاملات فعال بين افراد را پر كرده است و اين به عنوان يك معضل اجتماعي بسيار پررنگ شده است. خيلي از افراد اذعان مي‌كنند همسر من وقتي به خانه برمي‌گردد، مي‌نشيند جلوي ماهواره و بين ما هيچ صحبتي رد و بدل نمي‌شود يا همسر من از صبح چشم به فيلم‌هاي ماهواره مي‌دوزد و انتظار دارد من هم مانند هنرپيشه‌هاي تلويزيون لباس بپوشم. مردم آگاهي ندارند كه اينها همگي فيلم است و اصلاً خود هنرپيشه‌ها هم بدين شكل زندگي نمي‌كنند. در واقع ماهواره، يك الگوبرداري غلط را در اذهان شكل مي‌دهد كه اين موضوع رو به گسترش است.

برخي مردم استفاده صحيح از ماهواره، اينترنت و موبايل را هنوز ياد نگرفته‌اند. استفاده از انواع فناوري‌ها بايد منطبق با فرهنگ و ارزش‌هاي يك كشور باشد. افراد پشت فرهنگ‌هاي وارداتي، رفتارهاي ضد و نقيضي از خود نشان مي‌دهند. در حال حاضر عمده مشكلات زوج‌ها، نداشتن مهارت ارتباطي است. اين ارتباط به شكل سرزنشگر يا سازشگر كه بعداً فرد احساس اجحاف مي‌كند، تبديل شده است. از اين رو رابطه همتراز و سالمي را بين آنها شاهد نيستيم. نتيجه‌اي كه من از زندگي مراجعانم مي‌گيرم اين است كه استفاده بيش از حد ماهواره، تعاملات بين زن و شوهر را مخدوش مي‌كند و نهايتاً طلاق عاطفي بار مي‌آورد.


خود‌برتر‌بيني، يك مانع بزرگ

يكي از مواردي كه بيشترين درگيري را ميان زوجين ايجاد مي‌كند خودبرتر‌بيني است. خاطرتان هست در ابتداي بحث گفتم اگر كسي گواهينامه رانندگي مي‌گيرد در حقيقت يك سند دارد كه اثبات كند او مهارت رانندگي ارزيابي شده‌اي را آموخته است؟ در اين مورد خاص مي‌توانم بگويم شما چون گواهينامه رانندگي داريد نمي‌توانيد يك آشپز خوب يا معلم خوب باشيد چون گواهينامه ملاك ارزيابي يك مهارت ديگر است. حالا تصور كنيد متأسفانه ما در زندگي زوج‌هاي امروزي به وفور با زنان و مرداني روبه‌رو هستيم كه بر اساس موقعيت و مهارت شغلي‌شان تصور مي‌كنند مهارت زندگي مشترك را نيز بدون آموزش دارند. مثلاً در بين مراجعان من زن و شوهري وجود دارند؛ خانم مدير بانك است و آقا يك رئيس كارخانه. خانم به تصور اينكه قدرت حسابرسي و مديريت عالي در بانك دارد فكر مي‌كند در خانه هم قدرت مديريت و عملكرد زندگي مشترك مطلوبي دارد پس در مواجهه با هر مشكلي اين تصور را مي‌كند كه همسرش مقصر است.

در طرف ديگر آقا قرار دارد، مردي كه بيش از 100 كارگر نيرو دارد و چون در بدترين شرايط مالي، روحي و كاري توانسته همه اين كارگرها را بدون مشكل كنار هم نگه دارد تصور مي‌كند در خانه همچنين مهارتي را دارد. اشتباه ما اين است كه چون فكر مي‌كنيم در يك زمينه عملكرد خوبي داشته‌ايم پس در بقيه عرصه‌ها هم مي‌توانيم يكه‌تاز باشيم اين اشتباه است. علاوه بر اين همه بايد بدانند كه در هر عرصه‌اي هرچقدر مهارت داشته باشند زندگي زناشويي و مشترك ميداني است كه تا وارد آن نشوي و تجربيات ديگران را نشنوي نمي‌تواني مهارت كسب كني.

مشاوره براي افزايش كيفيت زندگي

من دوست دارم شرايط جامعه ما، زندگي فردي و مشترك تك تك افراد به درجه‌اي از رضايت برسد كه مراجعه‌كنندگان به دفترم از فردي كه به خاطر يك مشكل حاد نزدم آمده به كسي تبديل شود كه تنها به‌خاطر افزايش كيفيت زندگي و بهتر شدن شرايط فعلي‌اش به من مراجعه كرده است. متأسفانه با شرايطي كه مي‌بينم اين آرزو يا دست نيافتني است يا ديرهنگام محقق مي‌شود.

من همين سؤال را سر كلاس از دانشجويانم مي‌پرسم كه چرا هميشه ما بايد به يك مشكل برخورد كنيم و بياييم پيش مشاور، چرا ما نبايد براي داشتن يك زندگي شاد و بالا بردن مهارت‌هاي زندگي نزد يك مشاور برويم. اينكه چطور مي‌توانيم بهتر زيستن را بياموزيم، چطور مي‌توانيم يك فرد خلاق و كمال‌گرا باشيم، چه كار كنيم حالمان از ايني كه هست بهتر شود، من با چنين افرادي تا به حال برخورد نداشته‌ام.

من به عنوان يك مشاور و روانشناس كه كار روان‌درماني تخصصي را هم پيگيري مي‌كنم هميشه دغدغه ذهني‌ام اين بوده كه كاش درايت دولتمردان و مسئولان ما به جايي برسد كه به‌جاي انعكاس آمار رو به رشد طلاق به‌خصوص طلاق‌هاي توافقي سراغ روش‌هاي بالابردن شناخت و كم كردن مشكلات ريشه‌اي زندگي زوجين بروند. روزي برسد به‌جاي سخت كردن مراحل جداشدن و طلاق در دادگاه و محضرها به دنبال راهي براي ماندگارتر كردن زندگي زوجين باشيم. اميدوارم با درايت و آگاهانه همديگر را انتخاب كنند و در مسير زندگي، صحيح قدم بردارند.

اميدوارم روزي برسد كه به شعار پيشگيري بهتر از درمان است اعتقاد كامل پيدا كنيم و به‌جاي درمان زخم‌هاي متعدد طلاق و درگيري در جامعه‌مان به‌دنبال پيشگيري‌ها با روان درماني و اصلاح رفتارها باشيم چون بسياري از مسائل و مشكلاتي كه براي ما پيش مي‌آيد، به دليل نبود اراده، قدرت انتخاب و افت اعتقادات دروني است. گاهي ما تظاهر مي‌كنيم كه خوب هستيم، خوب عمل مي‌كنيم، خوب حرف مي‌زنيم اما متأسفانه نابهنجاري رفتاري ميان ما زياد ديده مي‌شود. برخي از رفتارهاي ما مقطعي و به دور از اخلاقيات بوده و روابط به سمت مقطعي شدن كشيده مي‌شود. پس بياييم ارزش‌ها و فرهنگ پربارمان را به فرزندانمان آموزش دهيم تا آنها هم اخلاق و صفات پسنديده را دروني‌سازي كنند.

-
روزنامه جوان

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 268 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 3:12

رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران تاکید کرد

ضرورت بازنگری کلی در آیین‌نامه جذب هیات علمی دانشگاه‌ها

به گزارش ایسنا دکتر علی جعفریان در همایش هیات اجرایی جذب دانشگاه‌های علوم پزشکی استان تهران، با بیان این مطلب افزود: نقش هیات‌های جذب در دانشگاه‌ها بسیار کلیدی و تعیین‌کننده است که می‌تواند مسیر و آینده علمی کشور را تعیین کنند. اما معیارهای جذب اعضای هیات علمی و نحوه اجرای این هیات‌ها با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه هستند که لازم است مورد بازبینی قرار بگیرند.

 

جعفریان در ادامه تصریح کرد: براساس فرمایشات مقام معظم رهبری دانشگاه‌ باید محیطی علمی باشد. یعنی افرادی که جذب این مراکز می‌شوند علاوه بر داشتن توانایی ویژگی‌های معلمی و اخلاقی باید توانمندی‌های علمی و آکادمیک را نیز داشته باشند تا بتوانند در عرصه آموزش و تربیت نیروی انسانی موفق عمل کنند.

وی همچنین اظهار کرد: متاسفانه در آیین‌نامه جذب اعضای هیات علمی بررسی صلاحیت علمی اعضا اجباری نیست. این موجب شده بسیاری از افرادی که صلاحیت آکادمیک را ندارند وارد محیط‌های دانشگاهی شوند. در حالی که فضای دانشگاه‌ها فضایی کاملا علمی است و افرادی بدون داشتن این صلاحیت نمی‌توانند در این عرصه اثرگذار باشند.

دکتر جعفریان در بند «ز» آیین‌نامه جذب دانشگاه‌ها به هیچ عنوان اسمی از ملاک علمی برای عضو هیات علمی شدن ذکر نشده است و این مشکل موجب شده است که افراد آکادمیک جذب دانشگاه‌ها شوند. اگرچه ما مشکلی با ورود ایثارگران به دانشگاه‌ها را نداریم بسیاری از این افراد در حوزه علمی و آموزشی اثرگذار هستند اما در عین حال افرادی نیز که حداقل‌های صلاحیت‌های علمی را نیز ندارند به دانشگاه‌ها وارد شدند و این کاملا خلاف فرمایشات رهبری است. چراکه این اساتید باید الگوهایی تربیت کنند که در نهایت آینده‌سازان یک جامعه و یک کشور هستند.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران درخصوص نحوه بازنشستگی اعضای هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز گفت: خوشبختانه این دانشگاه در زمینه بازنشستگی اساتید مسیر و آیین‌نامه‌های مشخصی دارد به طوری که یک استاد بعد از 30 سال فعالیت آموزشی در دانشگاه و بعد از سن 65 سالگی می‌تواند بازنشسته شود. البته در صورتی که دانشگاه حضور استادی را در عرصه آموزشی، پژوهشی و خدماتی موثر تشخیص بدهد می‌توانند سن بازنشستگی او را تا 70 سالگی نیز تمدید کند.

در ادامه دکتر حمیدرضا خرم‌خورشید رئیس دانشگاه توان‌بخشی و علوم بهزیستی وضعیت و رسالت این دانشگاه را متفاوت‌تر از دانشگاه‌های علوم پزشکی دیگر عنوان کرد و گفت: از بین 60 دانشگاه و دانشکده پزشکی که در سراسر کشور وجود دارد فقط دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی در رشته‌های غیرپزشکی و علوم انسانی که از اهمیت بیشتری برخوردارند فعالیت آموزشی انجام می‌دهند که رفاه اجتماعی، مددکاری، مشاوره، روانشناسی بالینی، سالمندی و غیره از جمله این رشته‌ها است.

وی در ادامه تصریح کرد: اعضای هیات علمی‌ که جذب دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می‌شوند باید از حساسیت بسیار بالایی در مقایسه با دانشگاه‌های دیگر برخوردار شوند چراکه رشته‌های این دانشگاه بسیار حساس و برای جامعه سرنوشت ساز هستند.

دکتر خرم‌خورشید همچنین تاکید کرد: بیش از 1850 دانشجو در 22 دپارتمان و هشت مرکز تحقیقات در دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی مشغول تحصیل هستند که 67 درصد این دانشجویان در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری تحصیل می‌کنند.

رئیس دانشگاه توانبخشی و علوم بهزیستی در پایان اضافه کرد: متاسفانه این دانشگاه با کمبود اعضای هیات علمی مواجه است به طوری که نسبت به اعضای هیات علمی به دانشجو یک به 12 است. با توجه به تعداد رشته‌های بیشتر و توسعه دوره‌های پی‌اچ‌دی و ارشد باید اعضای هیات علمی بیشتری جذب این دانشگاه شوند.

 

کلمات کليدی: جذب هیات علمی دانشگاه‌ها،دکتر علی جعفریان

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 245 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 3:12

به گزارش ساینس هایر، بسیاری از حیوانات از حس مغناطیسی برخوردار هستند و به وسیله آن مسیر خود را در فواصل دور تعیین می‌کنند. آنها با قرار گرفتن در میدان مغناطیسی نسبت به میدان مغناطیسی شمال مسیریابی می‌کنند.

جو کرچ‌وینک متخصص ژئوفیزیک از موسسه فناوری کالیفرنیا قابلیت درک حس مغناطیسی را بر روی انسان آزمایش کرد. به عقیده وی این حس از احساسات اولیه و ابتدایی بشر است. با این وجود دانشمندان و محققان از چگونگی استفاده از آن مطمئن نیستند. درک بهتر از عملکرد آن مستلزم استفاده از این حس است. در واقع این حس، حسی برای مسیریابی بوده و حیوانات از این حس زمان شکار، فرار و امثال آن استفاده می‌کنند.

محققان اظهار کردند: پروتئین درون شبکیه چشم انسان که در آناتومی مگس میوه هم وجود دارد توانایی دید میدان‌های مغناطیسی را دارد و در واقع سنسور مغناطیسی بالقوه است اما قابلیت استفاده آن در بشر هنوز مشخص نیست.

دانشمندان معتقدند درک این موضوع شواهدی در مورد مهاجرت حیوانات و حس مغناطیسی بشر را مشخص می‌کند.

برای درک بهتر، میدان مغناطیسی چرخشی برای اندازه‌گیری امواج مغزی به شبکیه چشم فرستاده و مشخص شد زمانی که این میدان برخلاف عقربه‌های ساعت می‌چرخد نوترون‌ها به این تغییر چرخشی در مغز واکنش نشان می‌دهند.

البته با وجود تمامی این تحقیقات، هنوز نیازمند بررسی‌های بیشتر در مورد حس مغناطیسی هستیم.

نتایج این تحقیق در نشریه Nature Communications منتشر شده است.
-

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 258 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 21:37

روزنامه «ایران» نوشته است: «افزایش انتقال ویروس اچ‌آی‌وی از راه رفتار جنسی پرخطر، اگر در سال‌های اخیر جدی گرفته می‌شد، امروز شاهد افزایش دو برابری مبتلایان به ایدز از این راه نبودیم. طی 10 سال گذشته، میزان انتقال ایدز از راه روابط جنسی، از 15 درصد به 30 درصد رسیده است.»

دکتر علی‌اکبر سیاری، معاون بهداشت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اعلام این آمار، الگوی کنترل انتقال جنسی ایدز در ایران را ناموفق می‌داند: «نمی‌توانیم همه مسائل را عریان و شفاف به مردم بگوییم.»

سیاری، با گفتن این عبارت تلاش دارد توجه‌ها را به سمت و سویی جلب کند که شاید تا کنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است؛ ملاحظه، خجالت، تابو یا هر اسم دیگری که روی آن بگذاریم، واقعیت را تغییر نمی‌دهد. از بین بردن کامل آسیب، گرچه ایده آل اما ناممکن است. کاهش آسیب اما می‌تواند تا حد زیادی باری را که بر دوش جامعه گذاشته شده، سبک کند.

می‌شود نیم نگاهی به او انداخت و بی‌تفاوت از کنارش گذشت. بعضی‌ها کنجکاوترند. حواس‌شان شش دانگ به سمت زن ایستاده کنار خیابان می‌رود که غرق در رنگ و لعاب، با شکل و شمایلی غریب، در انتظار است. احتمالاً صحنه توقف اتومبیل‌ها و چانه‌زنی رانندگان با زن را دیده‌اید. اگر حوصله کنید و کمی منتظر بمانید، می‌بینید که عاقبت، سوار یکی از اتومبیل‌ها می‌شود. اینکه کجا می‌رود، معلوم نیست اما اینکه برای چه کاری می‌رود، مثل روز، روشن است؛ حتی در آن تاریکی شب. جا و مکان مشخصی ندارند. این‌جور نیست که تضمین کنید وقتی همراه خانواده از خیابان، اتوبان یا زیر پلی عبور می‌کنید، چشمتان به صحنه‌ای مشابه نیفتد.

خانمی نقل می‌کرد که پسر نوجوانش آنچنان محو چنین صحنه‌ای شده بود که مادر به زحمت توانسته بود حواس بچه را از آن منحرف کند. بعد هم سؤال‌های پسر نوجوان و مادری که تمام تلاشش را کرده بود تا واقعیت را پنهان کند تا خدای نکرده ذهن پسرش منحرف نشود. «تابو» همان چیزی است که مانع آگاهی نوجوانان و جوانان می‌شود. نبود آگاهی هم زمینه را برای ایجاد آسیب فراهم می‌کند، نمی‌شود در جامعه زندگی کرد و از مشکلات و آسیب‌های آن دور بود؛ ممکن است دامن هرکسی را بگیرد. اعتیاد، فحشا، ایدز، شنیدن این کلمات گرچه ناخوشایند است اما باید شنید و درباره‌شان گفت؛ بارها و بارها.

توجه به بهداشت جامعه یک طرف و شناخت جامعه از این آسیب هم یک طرف. اما هرچه هست برای کنترل هر دو سوی ماجرا چاره‌ای جز پذیرش این پدیده و اعتراف به آن نداریم. چنانچه دکتر سیاری از ایجاد مراکزی برای معاینه، در اختیار گذاشتن وسایل بهداشتی و آموزش پیشگیری زنان روسپی سخن می‌گوید: «مراکز جدیدی در کنار مراکز شبکه بهداشتی برای معاینه زنان روسپی ایجاد شده است که این افراد را از نظر بیماری‌های قابل انتقال از طریق تماس جنسی مانند هپاتیت، ایدز و سایر بیماری‌های مقاربتی محافظت می‌کند. در این مراکز پس از معاینه به زنان روسپی آموزش‌های لازم برای پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی داده می‌شود و وسایل پیشگیری نیز به صورت رایگان در اختیارشان قرار می‌گیرد.»

سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این باره در گفت و گو با «ایران» می‌گوید: «از سال 1365 که آمار ایدز مشخص شد، تا چند سال پیش غالب افراد شناسایی شده مبتلا به ویروس اچ آی وی، از طریق سرنگ آلوده مبتلا شده بودند. اما در سال‌های اخیر شاهد بودیم که این روند تغییر کرده و مبتلایانی که ظرف یک سال شناسایی شده اند، بیشتر از طریق روابط جنسی، آلوده شده اند. اینکه می‌گویم یک سال، یعنی مثلاً از ابتدای 90 تا 91 یا از ابتدای 91 تا 92. براساس همین آمار و ارقام، باید واقعیت را بپذیریم؛ اینکه تعداد افراد مبتلا شده از راه روابط جنسی، در حال افزایش است و در کنار افراد معتاد مبتلا به ایدز، افرادی را هم داریم که از راه جنسی مبتلا شده‌اند.»

موسوی چلک، سخنانش را این‌گونه ادامه می‌دهد: «در بحث روابط جنسی پرخطر با دو گروه مواجه هستیم؛ زنان آسیب دیده و روسپی‌ها که این دو با هم تفاوت دارند. روسپی کسی است که آگاه است چه کاری دارد انجام می‌دهد و برای کسب درآمد این کار را می‌کند اما زنان آسیب دیده، فریب خورده‌اند و اگر شرایط فراهم شود، به جامعه برمی‌گردند، به هرحال نمی‌شود کتمان کرد که این افراد در جامعه وجود دارند اما باید به کنترل آسیب اقدام کرد و در این راه، اولویت همواره با آموزش است. در واقع به وسیله آموزش به عنوان اولویت اول، می‌توان این مسأله را مدیریت کرد. باید از تمام ظرفیت‌ها برای آموزش همه جانبه استفاده کرد تا پیشگیری مؤثری صورت گیرد.»

او توجه را به سمت مسأله‌ای مهم جلب می‌کند: «در بحث آموزش، با «تابو» مواجه هستیم. همین هم تا کنون باعث شده آن‌طور که باید به آموزش در روابط جنسی نپردازیم. در وهله اول باید واقعیت‌های جامعه را بپذیریم؛ مثل اینکه آمار ازدواج در میان جوانان کاهش یافته، سن بلوغ پایین آمده و خیلی وقت‌ها راه درستی برای پاسخگویی به امیال جنسی وجود ندارد. ما در رابطه با اعتیاد، در چند سال اخیر به نتایج خوبی رسیده‌ایم از جمله اینکه با دایر کردن مراکز کاهش آسیب یا DIC، اقداماتی را در جهت کم کردن آسیب بین معتادان انجام داده‌ایم که مؤثر هم بوده است اما در زمینه روابط جنسی، هنوز انجام اقدامات کاهش آسیب را نپذیرفته‌ایم. این در حالی است که روسپیگری، واقعیتی است که در جامعه وجود دارد و کتمان کردن آن، فقط به بالا رفتن آمار ایدز منجر می‌شود؛ همان‌طور که در مورد اعتیاد هم با این مشکل مواجه بودیم ولی در چند سال اخیر به موفقیت‌هایی در این زمینه دست یافته‌ایم.

بگذارید شفاف‌تر صحبت کنیم. بیایید در حوزه آموزش، حیا را کنار بگذاریم. این به آن معنا نیست که بی‌حیا باشیم اما باید مسائل را عنوان کرد. ما می‌دانیم که بهترین راه برای جلوگیری از روابط جنسی پرخطر، ازدواج است اما واقعیت این است که شرایط ازدواج برای همه وجود ندارد. هر وقت هم بحث ازدواج موقت که مورد تأیید شرع است پیش می‌آید، از سوی جامعه با بازخورد منفی مواجه می‌شویم. در این شرایط معلوم است که روابط غیرمدیریت شده ایجاد می‌شود. وقتی می‌گوییم رابطه جنسی محافظت شده منظورمان این است تمام کسانی که رابطه نامشروع و حتی مشروع دارند باید تحت آموزش درست قرار بگیرند تا قربانی بیشتری ندهیم. ما هنوز به درمان ایدز دست پیدا نکرده‌ایم اما 30 هزار بیمار مبتلا به اچ آی وی داریم که با مقاومت و عدم پذیرش جامعه مواجه هستند. همین مقاومت هم باعث می‌شود که تا این حد در زمینه کنترل، مشکل داشته باشیم. با این شرایط هم پیش‌بینی می‌شود که هرچه جلوتر می‌رویم، به تعداد افراد مبتلا از راه رابطه جنسی اضافه شود.»

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تأکید می‌کند: «ما باید شفاف و بی‌رودربایستی در این بحث وارد شویم. آموزش مستقیم و غیرمستقیم باید از همان سن بلوغ آغاز شود و برای این کار از ظرفیت‌های مختلف همچون آموزش و پرورش و رسانه ملی استفاده شود. پنهان کردن چنین واقعیت‌هایی، ظلم به جامعه است. قبلاً در رابطه با اعتیاد هم همین‌طور بود و حالا شاهد نتیجه چنین پنهانکاری هستیم. اما از وقتی که تابو را در اعتیاد کنار گذاشتیم و به کاهش آسیب پرداختیم، در کنترل این پدیده موفق‌تر بوده‌ایم. چرا باید وجود میل جنسی را کتمان و از گفت و گو در این باره اجتناب کنیم؟! همین مسأله باعث افزایش آسیب می‌شود و آن را از مدیریت ما خارج می‌کند. دولت هم باید برای آموزش در این زمینه، ظرفیت‌سازی کند و مصوباتی داشته باشد و در برنامه چهارم استراتژیک ایدز، به مسأله روابط جنسی بیشتر پرداخته شود. در این راه باید از ظرفیت‌های انجمن‌های مردم نهاد و تشکل‌های غیردولتی هم بهره برد.»

اعلام خبر ایجاد مراکز کاهش آسیب برای زنان روسپی، از سوی معاون بهداشت وزارت بهداشت، عزم این وزارتخانه را برای کاهش این آسیب اجتماعی، جزم‌تر از همیشه نشان می‌دهد. این موضع و این موضوع نشان می‌دهد که واقعیت موجود را پذیرفته‌ایم و حالا درصدد کاهش و رفع آن تا حد ممکن هستیم. به گفته سیاری، در این اماکن، زنان خیابانی معاینه می‌شوند و آموزش‌های لازم را از نظر بیماری‌های جنسی، هپاتیت و ایدز فرا می‌گیرند.

انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور نیز از اعلام آمادگی بهزیستی برای کاهش آسیب روسپیگری خبر داده و می‌گوید: «بهزیستی این آمادگی را دارد که نسبت به نگهداری زنانی که معتاد نیستند و آسیب‌های دیگری آنها را تهدید می‌کند، اقدام و خدمات لازم را به این افراد ارائه کند. تاکنون نیز دو مرکز برای این زنان دایر شده و در هر مرکز نیز حدود 30 نفر خدمات لازم را دریافت می‌کنند.»

شاید شما هم مثل خیلی‌ها گمان کنید که بیشتر زنان خیابانی همان زنان معتادی هستند که احتمالاً برای تأمین هزینه اعتیاد خود دست به تن‌فروشی می‌زنند. این حرف درست است اما همه موضوع نیست. بندپی می‌گوید: «تعداد زنان خیابانی غیرمعتاد، کمتر از زنان معتاد است و نیروی انتظامی و قوه قضائیه هم در گزارش‌های خود این مسأله را تأیید می‌کنند. در هماهنگی‌هایی که در استانداری تهران انجام شد هم استراتژی اول این بود که هرچه زودتر نسبت به جمع‌آوری زنان معتاد اقدام شود و سپس این افراد غربالگری شوند و افرادی که اعتیاد دارند از آنهایی که دارای دیگر آسیب‌ها هستند جدا شوند. با این احوال پیش‌بینی می‌شود که مراکز نگهداری زنان خیابانی غیرمعتاد باید به 8 تا 9 مرکز در تهران برسد و برای حرفه آموزی و اشتغال آنها اقدام کنیم.»

البته همان‌طور که گفته شد، نمی‌توان انتظار داشت که با ایجاد مراکز حرفه آموزی و فراهم کردن زمینه اشتغال، این آسیب اجتماعی به کلی در جامعه از بین برود. در اینجا باز به بحث مطرح شده از سوی وزارت بهداشت می‌رسیم و واقعیت‌های تلخ جامعه که باید در جهت کاهش آسیب ناشی از آن تا حد ممکن کوشید.

 

کلمات کليدی: انتقال،ویروس،اچ‌آی‌وی،رفتار جنسی پرخطر

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 231 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 21:37

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه در هدایت تحصیلی 12 اولویت را برای هر دانش‌آموز مشخص می‌کنیم که شامل رشته‌های شاخه نظری، فنی و حرفه‌ای و کاردانش است، گفت: باید 45 دقیقه صرف مشاوره هر دانش‌آموز شود.

مسعود شکوهی مدیر کل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش ، در خصوص هدایت تحصیلی دانش‌آموزان، اظهار داشت: هدایت تحصیلی دانش‌‌آموزان پایه نهم برای ورود به پایه دهم از هفته گذشته در مدارس آغاز شده است و هدفش این است که استعداد،‌ رغبت و توانایی دانش‌آموزان را با توجه به نمرات کسب شده آزمون‌ها در سه سال دوم متوسطه اول به اضافه آزمون‌های مشاوره‌ای، نظر مشاور، معلمان، دانش‌آموز و اولیای آنان را سنجیده و در مجموع فرایند هدایت تحصیلی انجام شود.

شکوهی افزود: در فرایند هدایت تحصیلی 12 اولویت را برای هر دانش‌آموز پایه نهم مشخص می‌کنیم که شامل رشته‌های شاخه نظری، فنی و حرفه‌ای و کاردانش است.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش گفت: مجموع این آزمون‌ها صد امتیاز است که 35 امتیاز آن اختصاص به نمرات سه ساله متوسطه اول در نوبت‌های اول و دوم است؛یعنی نمرات کسب شده نوبت اول و دوم هر سه پایه محاسبه شده که نمرات نوبت اول ضریب یک و نوبت دوم ضریب دو دارد.

وی اضافه کرد: مجموع 6 نمره از هر درس که شامل 12 درس است بر عدد 9 تقسیم می‌شود که مجموع 35 امتیاز به نمرات آزمون عملکرد تحصیلی دانش‌آموز اختصاص دارد.

شکوهی ادامه داد: از 65 امتیاز دیگر 30 امتیاز مربوط به ‌آزمون هاي مشاوره اي است که این آزمون شامل «آزمون رغبت»،‌«استعداد و توانایی دانش‌آموزان»، «ارزش‌ها» و «شخصیت»، است؛ضمن اینکه 10 امتیاز متعلق به نظر دانش‌آموز و 10 امتیاز مجموع معدل امتیازی است که معلمان هر سه پایه تحصیلی به دانش‌آموزان می‌‌دهند.

شکوهی با بیان اینکه 5 امتیاز متعلق به اولیاست، گفت: 10 امتیاز مربوط به مشاور مدرسه است که این‌ها در مجموع 65 امتیاز می‌شود و امتیاز کل نیز صد امتیاز است که در برگه هدایت تحصیلی وارد شده و  بر اساس شاخص‌ها، اولویت رشته‌های دانش‌آموز مشخص می‌شود.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش عنوان کرد: آن چیزی که ملاک قرار می‌گیرد نمرات و رتبه‌ای است که دانش‌آموز در منطقه کسب می‌کند و در کنار آن بر اساس قانون ملزم هستیم توزیع متوازن رشته‌ها را داشته باشیم.

شکوهی یادآور شد: بر اساس برنامه پنجم توسعه که در برنامه ششم نیز وجود دارد، باید حدود 48 درصد دانش‌آموزان در شاخه کاردانش و فنی و حرفه‌ای ادامه تحصیل دهند و 52 درصد نیز در شاخه نظری تحصیل کنند.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش افزود: در هر منطقه نیازها و امکانات آموزش و پرورش محدود و مشخص است؛ برای نمونه امکان دارد دانش‌آموزی در رشته کشاورزی امتیاز لازم را کسب کند اما در آن منطقه چنین رشته‌ای وجود نداشته باشد.

وی در خصوص «توجیه نبودن مشاوران تحصیلی و اعمال سلیقه آنها در انتخاب رشته دانش‌آموزان»، تصریح کرد: در هر منطقه ظرفیت ورودی مشخصی در رشته‌ها داریم؛ برای نمونه اگر ظرفیت رشته ریاضی در منطقه‌ای برابر 200 دانش‌آموز باشد، در نتیجه ما 200 دانش‌آموزی که نمره بالاتری در سنجش کسب کرده‌اند را انتخاب می‌کنیم.

شکوهی اضافه کرد: ظرفیت هر منطقه مشخص است و با امکانات موجود این کار انجام می‌شود و اگر دانش‌آموزی حد نصاب لازم را کسب کند، می‌تواند در آن رشته ادامه تحصیل دهد.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «آیا فکر نمی‌کنید با روش جاری هدایت تحصیلی، دانش‌آموزان مانند سال‌های گذشته با بی‌میلی به رشته‌های مختلف گرایش پیدا کنند؟»، گفت: مشاوران در مدارس ملزم هستند دانش‌آموز و اولیای آنها را مشاوره فردی بدهند و باید 45 دقیقه برای مشاوره فردی هر دانش‌آموز و خانواده آ‌ن اختصاص دهند.

وی متذکر شد: اگر مشاوره‌ای در خصوص هدایت تحصیلی دانش‌آموزی صورت نگرفته است، والدین می‌توانند آن را به مسؤولان اطلاع دهند.

شکوهی در پاسخ به این پرسش که «آیا مشاوران هدایت تحصیلی به طور کامل در این خصوص توجیه شده‌اند؟»، خاطرنشان کرد: چندین دوره آموزشی برای آنها برگزار شده است و در مجموع نزدیک به 36 ساعت دوره آموزش ضمن خدمت برای مشاوران مدارس و واحد مشاوره ادارات اختصاص داده‌ایم؛ ضمن اینکه 20 ساعت آموزش نیز برای مدیران مدارس متوسطه اول برگزار شده است.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که «آیا در تمام مدارس متوسطه اول مشاور فعالیت می‌کند؟»،‌تأکید کرد: در مجموع بالغ بر 21 هزار مشاور داریم؛ضمن اینکه 27 هزار مدرسه در مقطع متوسطه اول وجود دارد و به ازای هر 15 دانش‌آموز در هفته یک ساعت مشاوره در این مدارس  اختصاص داده شده است.

وی تأکید کرد: اگر مدرسه‌ای به هر دلیل مشاور کم داشته باشد، ملزم است مشاور را از طریق حق‌التدریس تأمین کند.

شکوهی در پاسخ به این پرسش که «دانش‌آموزان پایه نهم تا چه زمانی مهلت دارند هدایت تحصیلی خود را انجام دهند؟»،اظهار داشت: هدایت تحصیلی دانش‌آموزان تا پایان هفته جاری به صورت مستمر برگزار می‌شود؛ ضمن اینکه در هفته‌های آینده نیز مشاوران مدارس روزهای دوشنبه و چهارشنبه در مدارس کار هدایت تحصیلی را انجام می‌دهند.

مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش افزود: از اولیا می‌خواهیم فارغ از فضای احساسی که در حال حاضر برای برخی رشته‌ها ایجاد شده است، فقط به واقعیت‌های موجود، توانایی و استعداد دانش‌آموزان نگاه کنند و رشته‌ای را انتخاب کنند که فرزندشان در آینده با رغبت در آن ادامه تحصیل دهند.

وی خاطرنشان کرد: بر اساس آماری که در اسفند 94 از مرکز آمار کشور دریافت کرده‌ایم، از میان کسانی که به مراکز کاریابی مراجعه کرده‌اند و موفق به اشتغال شده‌اند، کمتر از 2 درصد آنها رشته تحصیلی‌شان با رشته شغلی تناسب داشته است.

وی تصریح کرد: امسال سال اول اجرای هدایت تحصیلی بود و از سال آینده با تولید محتواهایی  برای دانش‌آموزان پایه‌های مختلف تحصیلی که به پایه نهم می‌‌رسند، برنامه‌ریزی می‌کنیم تا به حداقلی از آگاهی و شناخت رشته‌ها دست پیدا کنند.

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 259 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 18:29

در این پژوهش در حدود یک میلیون نفر و به مدت ۲۲ سال تحت نظر بوده اند. در این مطالعه، کودکان متولدشده در دانمارک از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ مورد بررسی قرار گرفته و تا سال ۲۰۱۲ تحت نظر بودند. پژوهشگران دریافتند افراد مبتلا به بیماری صرع در مقایسه با کودکان فاقد این اختلال، سه برابر بیشتر در معرض ابتلا به اختلال بیش فعالی قرار دارند.

همچنین کودکانی که دچار تشنج ناشی از تب شدید شده اند، ۳۰ درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلال بیش فعالی قرار داشتند.

به گفته دکتر جوسیان لاخوی، عضو تیم تحقیق، «ارتباط بین این شرایط تعجب آور نیست. تمامی این بیماری ها ریشه در سیستم اعصاب مرکزی دارند.»

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 230 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 18:29